از آن روزها خیلی گذشته و آن بلدیه نخستین دیگر وجود ندارد اما جای آن را عقاب پیر کهنه کاری گرفته و چندسالی است که پس از موزه شانگهای چین دومین موزه شهر جهان شده اما این افتخارات برای آن هم نماند و این روزها در راهرویی تاریک جمع آوری شده و در هیاهوی انتخاب شهردار تبریز و اختلافات اعضای شورای شهر در مظلومیت تمام فقط نظاره گر بود. موزه شهر تبدیل به دفتر کار اعضای شورای شهر روزهای آغازین فعالیت شورای شهر تبریز بود که به دلیل افزایش نفرات و کمی فضا اعضای شورا تنها مکانی که برای اسکان خود یافتند همان عمارت سابق شهرداری تبریز بود که چندسالی در کسوت دومین موزه شهر جهان عمر می گذراند، از این رو چون برای هر کار جدی میز و دفتری مستقل لازم بود به آنجا نقل مکان کردند! در نخستین روزهای کاری اعضای شورای شهر و انتخاب شهردار جدید تبریز ایام پر تنش زیادی بود؛ اختلاف بر سر انتخابات، انتخاب شهردار، در تکاپوی نفر اول فرهنگی شدن و ....، اما بر سر این دعواهای فرهنگی؛ کسی برای افتخار فرهنگی شهر؛ برای اولین های تبریز یا همان موزه شهر خودمان دعوایی نکرد. از بلدیه و نخستین های تبریز انگار همین دیروز بود یا شاید کمی دور تر که زنده یاد میزا علی آقا ثقةالاسلام در نامه ای در تاریخ ۲۴ ربیع الثانی ۱۳۲۶ هجری قمری به یکی از منسوبانش نوشت: " عدلیه یواش یواش تشکیل میشود، جناب قاسم خان امیرتومان رئیس بلدیه شدهاند. . . وضع شهر بحمدالله خوب است. بلدیه که تشکیل شده کوچه ها را درست می کنند...." و این نخستین نامه و خبری بود که پس از تاسیس بلدیه در تبریز نوشته شد. پس از صدور فرمان مشروطیت بود که انجمن ایالتی آذربایجان در تبریز تشکیل شد و از جمله اقدامات بس مترقی و مهمش، تاسیس ادارات جدید و موسسات نوین بود که بلدیه تبریز از جمله آن نهادهاست که طبق قانون تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی پاگرفت و همزمان با تاسیس بلدیه، انجمن های بلدی نیز جهت اداره شهر و انتخاب شهردار در اغلب شهرهای آذربایجان تشکیل شد. اما پس از بلدیه نخستین عمارتی که در تبریز ساخته شد همان ساختمان شهرداری واقع در چایکنار است که بر اثر سیل مهیبی در مرداد سال ۱۳۱۳ آن عمارت مورد آسیب قرار گرفت و شهردار آن زمان ارفع الملک جلیلی آنرا بازسازی کرد اما پس از یک سال روزنامه شاهین در شماره ۲۵۲ خود خبر از احداث عمارت جدیدی داد و نوشت : "چون عمارت فعلی اداره بلدیه برای کلیه دوایر و شعبات آن کافی نبوده و چندی بود که ساختمان عمارت جدیدی در نظر گرفته شده بود اینک در چهارراه خیابان شاهپور و پهلوی محل مخصوصی جهت آن تعیین و شروع به عملیات پی کنی گردیده است." ارفع الملک جلیلی آن زمان با هزینه ای کمتر از ۱۵۰ هزار تومان عمارت شهرداری تبریز که در حال حاضر در یک بنای باشکوه مستقر شده و به شکل یک عقاب در حال پرواز بالهای خود را در وسط این شهر تاریخی گسترده و با آن برج و ساعت زنگدارش زیبائی خاصی به این شهر بخشیده در مدت چهار سال در محل گورستان نوبر ساخت؛ تاجایی که اسباب تعجب رضا شاه پهلوی خیلی ها شد. شهرداری تبریز پس از قاسم خان والی شهرداران مجرب و کاردانی مقل علی مسیو، حاج میرزا آقا بلوری، محمدعلی تربیت، حاج ارفعالملک جلیلی و استاد ابوالحسن اقبال آذر را به خود دیده است. اما عمارت معروف شهرداری تبریز که همچون عقابی در مرکز شهر نظاره گر تاریخ بوده و روزهای عمر گذرانده است، دیگر این اواخر به روزهای بازنشستگی اش فکر می کرد؛ به اینکه موزه ای شود همچون "موزه شهر" شانگهای چین! تا پس از این به جای اداره امورات شهر و شهروندان از تاریخ و روزگار گذشته خود در این سرزمین بگوید. از این رو به پیشنهاد هنرمندی خوش فکر و با همکاری اعضای شورای شهر و شهردار وقت علیرضا نوین در سال ۱۳۸۶ این عمارت عقاب نشان تبدیل به موزه شهر که بزرگترین "موزه شهر" کشور است، شد. راه اندازی موزه شهری جهانی؛ اولینی دیگر پس از روزهای پر افتخاری که عمارت عقاب نشان شهرداری سپری کرده و در تلاش جمع آوری و تکمیل اشیای شهر خود بود مهمانان ناخوانده ای بر سر سفره اش نشسته و حالا در این ایام پر هیاهو روزهای خود را در تنهایی می گذراند. برای جویا شدن از حال و احوال این موزه و دیدن اتاق های زیبا، پنجره های رنگین و خاطرات دور و درازش سری به عمارت شهرداری زده و حال این عمارت را از پدر خوانده اش پرسیدم. رسول جدیدالاسلام که روزی هنرمند فعالی در تبریز بود چندسالی می شود که پدرخوانده موزه شهر تبریز شده و در همان بدو آشنایی از تاریخ بلند و بالای تاسیس بلدیه و ساخت عمارت شهرداری نقل می کند و در ادامه می گوید: در همان روزهای سال ۱۳۸۶ همزمان با برگزاری نمایشگاه یکصدمین سالگرد شهرداری ها که از قضا تبریز میزبان تمام شهرداران کشور بود، به شهردار وقت علیرضا نوین پیشنهاد دادم تا کاربری عمارت را تغییر دهیم و آنرا موزه شهر کنیم. وی نقل می کند: به شهردار وقت گفتم این عمارت دیگر عمر خود را کرده و روزهای پرشکوهش را در هیاهوی روزهای گذشته سپری کرده و در صدمین سالگرد شهرداری ها پسنیده است تا آنرا موزه شهر کنیم و از این پس تاریخ و خاطرات شهرمان را به آیندگان روایت کند. جدیدالاسلام می گوید: شهردار وقت خیلی خوب و راحت با پیشنهاد من موافقت کرد و پس از دو هفته برای تشکیل جلسه و گفتگو در خصوص چگونگی این موزه به دفتر وی احضار شدم و مرداد ماه همان سال با همکاری اعضای شورای شهر بازسازی های لازم انجام و فاز نخست موزه که شامل تالار فرش، اسناد و سالن هنرهای معاصر بود، آماده شد و در آذر ماه سال ۸۶ موزه در نخستین فازش افتتاح شد. این هنرمند فعال تبریزی از روزهای پرشور و شوق راه اندازی موزه می گوید و نقل می کند: مجوز تام الاختیاری از شهردار وقت دریافت کردم تا وسایل قدیمی را از جای جای عمارت جمع آوری کنم از انبارها گرفته و گوشه گوشه اتاق ها و تالارها، از لوستر و فرش تا صندوقچه های قدیمی، قاشق و چنگالها و اسناد و عکس های قدیمی همه را برای راه اندازی موزه جمع آوری کردم. مسئول موزه شهر تبریز همچنین نقل می کند: برای نحوه قرار گرفتن اشیا پیش استاد ترابی و قندگر که بانی موزه های تبریز است رفتم و از آنها خواستم تا به محل عمارت شهرداری آمده و چیدمان وسایل را دیده و در اصلاح اشکالاتم کمک و راهنمایی ام کنند؛ اما پس از نگاه اجمالی که اساتید کردند استاد ترابی با محبت بسیار سمت من آمده و گفت دست مریزاد! جدیدالاسلام به این قسمت از حرفهایش که می رسد با شور و هیجانی خاص تعریف می کند: جمع آوری اشیای قدیمی عمارت به آخر رسیده و روز معود برگزاری نمایشگاه و بازدید از موزه فرا رسیده بود و بنا بر این بود که در برگزاری مراسم من هم سخنرانی داشته باشم و این درحالی بود که هیچ کدام از اشیا هنوز در جای خود قرار نگرفته بود. وی ادامه می دهد: درحالی که نوین شهردار وقت از دیدن موزه ناتمام مستاصل بود در عرض یک ساعت اشیا را چیده، همه جا را آب و جارو کرده و زمان رسیدن سخنرانیم تنها فرصت کردم دستی بر موهای خود کشیده و در مقابل حضار حاضر شوم و به تمام عزیزان و شهروندان در آن حالت گفتم گرچه لباسهایم خاکی است اما خوشحالم که در خدمت شما و فرهنگ شهر و کشورم هستم! روزهای تنهایی عقاب پیر در پر هیاهوترین روزهای تبریز جدیدالاسلام از روزهای پر شور و نشاط موزه شهر و از استقبال گردشگران و شهروندان تبریزی نسبت به این موزه که می گذرد به روزهای تنهایی این عقاب پیر می رسد و زبان گلایه اش باز می شود. مسئول موزه شهر تبریز می گوید: همه چیز به یکباره بهم ریخت، گویا موزه دیگر مکان فرهنگی، تفریحی و گردشی نبود، مسئولان که عوض شدند گویا تعریف موزه و موزه داری هم عوض شد و هر مدیر جدیدی که امد وسایل و چیدمان اشیا را عوض کرد. وی ادامه می دهد: وقتی اعضای شورا هم به دلیل فقدان جا به موزه پناه آوردند دیگر اشیای موزه هم بی خانمان شدند و مجبور به جمع آوری تمام اشیا در یک راهرو شدیم و این درحالیست که گرچه نباید اشیای موزه دائم تکان داده شده و یا وضعیت تابش نور به آنها تغییر کند اما این میراث فرهنگی شهر هر روزه جابه جا شده و تغییر دکوراسیون می دهند، به طوریکه دیگر من از وسایل و مکان آنها بی خبرم! جدیدالاسلام می گوید: گرچه اعضای شورا پیش از آمدن به موزه مکان دیگری را در نظر داشتند و برخی از آمدن به این مکان ناراضی بودند اما به دلیل هزینه بالای ان، اسکان در موزه را ترجیح دادند. وی با نارضایتی تمام تصریح می کند: مسائل حاشیه ای و حضور اعضای شورا در موزه باعث شده تا خود موزه در حاشیه قرار گیرد و زمام امور از دستم خارج شود و در این وضعیت من هم که پیش از این به واسطه علاقه و ارادت به فرهنگ و تاریخ شهرم تا نیمه های شب از موزه نمی رفتم و تمام وقتم را برای ارتقای موزه، مطالعه و خدمت به گردشگران می گذاشتم اکنون روز به تاریکی نرسیده راه خانه را پیش می گیریم. جدیدالاسلام به عدم تعامل و تفاهم میان اعضای شورای شهر و شهردار سابق اشاره می کند و اینکه مکان های مختلفی از سوی شهردار تبریز برای اسکان مطرح شد اما به هر عنوان به تفاهم نرسیدند و یادآور می شود: موزه شهر در تمام طول این سالها همواره پر بازدیدکننده ترین موزه در شهر بوده که مورد استقبال گردشگران داخلی و خارجی و حتی شهروندان تبریزی بود و وضعیت کنونی این موزه با این عنوان شایسته شهرمان نیست! با این حال پدرخوانده موزه شهر تبریز همچنان امیدوار است به فردا و تکمیل موزه شهر و روزی که تمام اتاق و سالنهای عمارت موزه شود. وعده های دیروزی و امروزی شورای شهر تبریز در اوایل کار هر کدام از اعضای شورای شهر تبریز از نقل مکان کردن به موزه و اسکان در آنجا تعبیری داشتند؛ برخی آنرا موقتی می دانستند و برخی دیگر هم از تلاش برای یافتن مکان دیگری خبر می دادند.حتی بعضی سکونت در چادر را بهتر از تغییر کاربری موزه می انستند. به عقیده حبیب شیری آذر عضو شورای شهر تبریز؛ تغییرات صورت گرفته برای ارتقاء موزه و دسترسی سهل و آسان بازدید کنندگان صورت میگیرد و اقدامی منطقی و عقلانی است و تعطیلی این موزه صحت ندارد. حبیب شیریآذر در آن زمان افزود: با تغییرات صورت گرفته ورودی نامناسب موزه شهر از درب اصلی عمارت شهرداری و از میدان ساعت خواهد شد تا در شان این مجموعه باشد. وی در مورد سایر اشیاء موجود در اتاقها هم گفت: این اشیاء به اماکن امن انتقال مییابند و در محلهای استاندارد از آثاری که متعلق به اشخاص و امروز نیست بلکه هویت و تاریخ شهر ماست نگهداری شود. شهرام دبیری رئیس شورای چهارم تبریز هم در همان زمان زمزمه اسکان شورا در موزه شهر تبریز، گفت: اعضای جدید شورای چهارم به صورت موقت در طبقه همکف ساختمان شهرداری مستقر میشوند و اشیای موزه به دفتر سابق شهردار و اتاق جلسات منتقل میشود. دبیری با بیان اینکه این ساختمان استحکام کافی را ندارد، افزود: در صورتی که مرمت این ساختمان آغاز شود، در صورت تخصیص بودجه ساختمانی خریداری میشود ولی اگر امکان خرید وجود نداشته باشد محلی برای شورا اجاره میشود. گرچه همه اعضا اسکان در موزه را موقتی عنوان کرده اند در همین چند روز گذشته شهین باهر عضو کمیته تعیین محل جدید شورا ضمن معرفی گزینه های خود برای احداث محل جدید ساختمان شورا، از احتمال تخلیه شورا تا پایان سال ۹۳ خبر داده است. با تمامی این اوصاف تخلیه دومین موزه شهر جهان برای استقرار اعضای شورای شهر تبریز گرچه در ابتدا، کار عجیبی به نظر می آمد اما در عین عجیبی تبدیل به واقعیتی شد که علی رغم در خطر بودن اشیای موزه، اعتراض هیچ مسئول ذی ربط و اهالی فرهنگی را به خود جلب نکرد. شاید تلنبار کردن اشیای دومین موزه شهر جهان اتفاق نادری باشد که شهر اولین ها این حرکت را در تاریخ خود ثبت کرد و این درحالیست که این شهر همواره یدک کش عنوان اولین ها در طول تاریخ بوده چه در آن روزهای صدر مشروطیت که زنده یاد میزا علی آقاثقهالاسلام در نامه ای خبر تشکیل نخستین بلدیه را به یکی از منسوبینش نوشت و چه در همین روزها که اعضای شورای شهر هم موزه ای شده و داخل موزه دفتر زده اند! گزارش: یاسمین السادات مولانا