۱.هفته گذشته، برنامه تلویزیونی «پایش» تصویری از یک خودروی گرانقیمتِ هامر با پلاک قرمز را نشان داد. مرتضی حیدری- مجری برنامه- در این مورد گفت: پلیس راهور ناجا به گروه تحقیق برنامه پایش اعلام نموده که این خودرو متعلق به استانداری آذربایجانشرقی است. وی در ادامه بررسی موضوع عنوان کرد: همکاران گروه تحقیق برنامه با استانداری آذربایجانشرقی درباره علت خرید چنین خودرویی تماس گرفتند ولی آنها پاسخی ندادند. دکتر فرهنگی نماینده مردم تبریز نیز در تماسی با گروه تحقیق برنامه پایش، خرید دو دستگاه هامر را بلااشکال دانسته بود. این در حالی است که مهمان برنامه یعنی میرتاج الدینی معاون رییس جمهورـ که اتفاقا اهل تبریز است ـ در این باره اظهار نظری نکرده و به نوعی با محافظهکاری از کنار موضوع گذشته بود. چاشنی برنامه با طعنه به دولت عدالتشعار، چند خودوری لوکس وارداتی دیگر را نشان داده و انتقاد شدید مردم از تخصیص ارز به واردات کالاهای لوکس را مطرح نمود والخ... بازتاب موضوع در رسانههای دیجیتالی و متعاقب آن نقد و نظرهای مخاطبان به حدی بالا گرفت که واکنش اشرفنیا معاون عمرانی استاندار را در برداشت تا راز هامر پلاک قرمز استانداری آذربایجانشرقی را فاش کند. او گفت: استانداری این ماشین را خریداری نکرده است. خودروی هامر موجود در استانداری آذربایجانشرقی سال ۸۶ همراه چهار نوع ماشین دیگر توسط مدیریت بحران کشور تهیه شده و در اختیار استانداری آذربایجانشرقی (بخش حوادث غیرمترقبه استان) قرار گرفته و در این راستا حتی یک فروند هلیکوپتر نیز در حال حاضر در اختیار هلال احمر استان است و این اعطا صرفا شامل آذربایجان شرقی نبوده و به سایر استانها نیز «هامر» تعلق گرفته است. وی تصریح کرد: از هامرهای موجود در استان ما، در مواقع حوادث غیر مترقبه نظیر زلزله اهر و ورزقان و یا زلزله وان در کشور ترکیه و یا سقوط هواپیمای مسافربری در ارومیه استفاده مطلوب شده است. ۲. موضوع مزبور از چند جهت قابل تامل است؛ این که یک برنامه تلویزیونی که اتفاقا میزبان معاون رییسجمهور میباشد، ناگهان مسیر موضوع برنامه را که مدیریت بازار ارز است، به سمت آذربایجانشرقی نشانه برود، قدری مشکوک است. اینگونه در اذهان متبادر میشود که آقای تاجالدینی صرفا برای مچگیری به برنامه مزبور دعوت شده بود. پایش، به زعم خود تصور میکرد که با ربط دادن موضوع مدیریت ارز به هامر موجود در آذربایجانشرقی، و از طرفی تبریزی بودن معاون رییس جمهور صید بزرگی نموده است. اما نکته عجیبتر واکنش برخی منتقدان به موضوع و خلط آن با شعار عدالتطلبی است که این دیگری نیاز به بسط و تعریف دارد که در این سیاهه نمی گنجد. ولی خلاصه کلام در چند کلمه میتواند آن باشد که ما هنوز به تعریف مشخص و متقنی از عدالت نرسیدهایم و عدالت همواره به غلط نزد ما به برابری تعریف شده و چه بسا همین خلط تعریف، در جامعه واژه عدالت را از تقدس انداخته است. این در صورتی است که عدالت، لزوماً به این معنی نیست که رییس جمهور سوار هواپیمای تشریفاتی نشده و یا البسه کم ارزش بپوشد. عدالت هرگز آن نیست که استاندار یک استان مرزی با موقعیت استراتژیک از پیکان و پراید استفاده کند. یکسان نگریستن به عدالت و برابری سنتی است که خود دولت فعلی به آن دامن زده که بارزترین نمونه آن طرح حذف یارانه اقشار متمول به بهانه اجرای عدالت بود که تصادفا این بار دامن خودش را گرفته است. به زعم نگارنده، عین عدل و عدالت است که استاندار آذربایجانشرقی از هامر و حتی از هواپیمای خصوصی استفاده کند، چرا که موقعیت سیاسی و اقتصادی و امنیتی امروز استان این گونه میطلبد و هیچ قبحی در آن وجود ندارد، چونان که از همین امکانات و در تیراژ بیشتر تهران و اصفهان و سایر کلانشهرها استفاده میکنند، ولی از تیررس مجری پایش – انشاءا... به سهو – به دور مانده است. ما آذربایجانیها گاه، دچار نوعی سوءتفاهم هستیم و بدون سنجیدن عواقب کار، در مواجهه با چنین افاضات غرضآلود، بی برو برگرد گارد موافق میگیریم. چند روز قبل یکی از نمایندگان استانی بحث انتقال پایتخت به تبریز را مطرح نمود. برای همه مبرهن است که با توجه به سرازیر شدن امکانات به استانهای نورچشمی، و کمبود شدید امکانات در تبریز چنین امری محال است. ولی نماینده مزبور رسالت تاریخی خود را انجام داده و لااقل در حد «مطرح شدن تبریز به عنوان یک کاندیدا برای پایتختی» پیش رفته است و فکری برای تحقق احتمالی آن را به اذهان مسئولین انداخته تا نارساییها و پتانسیلهای این شهر کالبدشکافی گردد. کاری که در طول سالهای گذشته که بحث انتقال پایتخت بر سر زبانها بوده و هیچ یک از مسئولین استانی انجام نداده و همپای برخی تفکرات خارج از گود، تبریز را دهی بزرگ تصور نمودهاند و همواره بدون ذره ای نیاز به تفکر اذهان همه مردم و مسئولین به سمت اصفهان و شیراز جهت کاندیدای پایتختی سوق بافته شده و اتفاقا در کامنتهای اظهار نظر همشهریان نیز موضوع پیشنهاد انتقال پایتخت به تبریز با سخره گرفتن همشهریان همراه بوده و یادآور آن مثل معروف است؛ که از ماست که بر ماست. کسی از جمع هم استانیهای ما در شب پخش برنامه پایش، با برنامه مزبور تماس نگرفت تا دلیل ورود به یک بحث خارج از موضوع برنامه را از زبان مجریاش ـ که اتفاقا مشاور رسانهای یک از سرمایه داران بزرگ استان ماست ـ بپرسد. و او نیز خودروهای گران با پلاک سیاسی را در وازرتخانه های مختلف تهران و کلانشهرهای دیگری را ندیده اما در گوشه ای از این کشور وجود دو هامر را تاب نیاورده و حتی به رندی ژست عوامانهای گرفته به مشی دولت عدالت محور سوق داد. تبریز در طول چند سال اخیر موقعیت بین المللی خود را احیاء نموده است. پذیرایی از وزرا و روسای جمهور کشورهای مختلف میطلبد که تمهیدات لازم جهت حفظ پرستیژ دیپلماتیک و امنیت لازم فراهم آید و این موضوع ربطی به این دولت و یا آن دولت ندارد. وظیفه من و شمای همشهری دقت و مراقبت و رصد چنین حساسیتهای کاذبی است که با مانعتراشی در پیشرفت استان خلل وارد میکنند. ختم کلام آن که استانی با این همه دبدبه و کبکبه و ادعا اگر دو تا هامر نداشته باشد که دیگر هیچ! و تنها ایراد هامرهای گرانقیمت در اختیار استانداری آنست که به کارواش برده نمیشود! * مدیر مسوول هفته نامه آذرپیام