آپاندیسم ترکید ، یعنی کار از کار گذشته است و روانه بیمارستانی می شوم خصوصی که البته با بیمه تکمیلی قرارداد دارد. روی تخت اورژانس بیمارستان از درد به خودم می پیچیم که پزشک کشیک با جراح تماس تلفنی میگیرد. پزشک کشیک: سلام آقای دکتر « س»، بیماری به اورژانس مراجعه کرده با وضعیت عمومی که آپاندیس را نشان می دهد ، سونوگرافی هم آپاندیس را تایید می کند. نظر شما چیست؟ پزشک « س »: ۲۰۰ هزار تومان خارج از هزینه و تعرفه به حساب من پرداخت کند ، بیمار را عمل می کنم. این مکالمه را که می شنوم سرم را از روی تخت بلند می کنم و با درد می گویم : آقای جراح بابت این مبلغ رسید هم می دهد ؟ این پول را برای چه باید پرداخت کنم ؟ بیمه تکمیلی من هزینه ها را پرداخت می کند. این پزشک گرامی نخست به جای اینکه احوال بیمار را که من باشم جویا شود نگران آن ۲۰۰ هزار تومان زیر میزی است که به گمان خودش حتما باید بپردازم ؟ این را می گویید اخلاق پزشکی؟! با وجود درد شدید و خطر جانی که تاخیر در رسیدگی به بیماری ام برایم دارد، سراغ دفتر رییس بیمارستان را می گیرم. همسرم نگران از وضعیت من اصرار دارد که از خیر ۲۰۰ هزار تومان بگذرم و اهمیت ندهم اما من می گویم باید اعتراض کرد اما شرح ماجرا برای یکی از مدیران بیمارستان با واکنش جالب او همراه می شود. آقای رئیس می گوید: خودتان مقصرید ... همین است دیگر... عرف شده و پزشکان چنین پول هایی را می گیرند. او آسمان و ریسمان را به هم می بافد تا کار پزشک بیمارستان را توجیه کند. البته او در گفتگوی تلفنی با دکتر « س»، انتقادی هم از رفتار او می کند و می گوید که پیش از رسیدگی به وضعیت بیمار، درخواست پول کردن نامناسب است. از مدیر بیمارستان می پرسم چرا فکر می کند کجروی پزشک جراح بیمارستانش تقصیر ماست؟ مگر نه اینکه حق بیمه برای چنین مواقعی پرداخت می شود؟ در چنین شرایطی زیر میزی گرفتن خیلی زور دارد . می گوید: خودتان کردید. چیزهایی می گوید که شاید جایش اینجا نباشد نقل کنم! می گویم: این چه ربطی به نوع مدیریت و برخورد شما به عنوان رییس یک بیمارستان با پزشک و بیمار دارد؟ شما و پزشکان بیمارستان به عنوان یک مجموعه درمانی و یک انسان وظایفی دارید و به عنوان یک پزشک وظایفی حساس تر و مهمتر ، شما قصور می کنید و هزینه ای خارج از قانون مطالبه می کنید ، ربطش به آن چیزهایی که گفتید چیست ؟! رئیس حرفش را تکرار می کند و حتی این بار دستش را مشت کرده و بالا می برد و به حالت شعار دادن تکان می دهد و می گوید : نتیجه آن کارها ، همین می شود. گرچه او سعی دارد کجروی و رفتار غیر قانونی خود و پزشکش را توجیه کند اما هنگامی که می گویم مطبوعاتی هستم، می خواهد منت بر سرم بگذارد و می گوید: صبر کن ببینیم برایت چه کار می توانم بکنیم ؟ به او می گویم؛ بنده اصلا خود را به دست آن پزشک غیرمتعهد نمی سپارم که شما بخواهید برایم کاری کنید. پیشنهاد پزشک دیگری را می دهد و من باز به او می گویم: بهتر است رفتارتان را اصلاح کنید. ۲۰۰ هزار تومان مبلغی نیست اما این پول زور است. اگر کسی نتواند بپردازد تکلیف چیست ؟ پنداری سخنانم با آن رئیس میخ به سندان کوبیدن است. با وجود شرایط وخیم ، راهی بیمارستانی دیگر می شویم که آن هم با بیمه تکمیلی قرارداد دارد. اورژانس پذیرای مان می شود و پزشکی جوان و جراح بر بالینم، حاضر. پزشک دستور جراحی فوری می دهد ، البته بدون آن که مانند پزشک قبلی مبلغی را مطالبه کند. اسمش را می گویم چون حتما او به خاطر این کار قانونی و رفتار اخلاق مدارانه از من شکایت نخواهد کرد. اسم آنهایی که در بیمارستان اولی ، رفتاری بد داشتند هم محفوظ است و مخفف نوشته ام که مبادا بهشان بر بخورد و مدعی شوند و سپس شکایت! اما این یکی شکایت خور نیست و انشاءالله که همینگونه هم باقی بماند و رفتار و اخلاق پزشکی را ادامه دهد. دکتر امیرحسین ناصری که البته جای سپاسگزاری دارد به خاطر منشی که از خود نشان داد و من خودم را نخست به خداوند سپردم و سپس به او که وسیله ای برای درمان بود و اکنون پس از یک هفته بستری شدن و یک هفته دوره نقاهت بهبودی حاصل شده. به یاد می آورم در همان هنگام که مرا به اتاق عمل می بردند پیرمردی پشت در اتاق عمل با همسرم گفتگو می کرد و می پرسید که « آیا شما پولی برای عمل پرداخته اید یا نه ؟ » و هنگامی که با پاسخ منفی همسرم رو به رو شد ناباورانه گفت:« من برای عمل همسرم ۸ میلیون تومان قرض کردم تا پزشک جراح او را عمل کند. » در حالی که او هم همچون ما بیمه تکمیلی داشت اما پزشک او زیر میزی گرفته بود و پزشک من، نه ! اما پرسش اصلی همچنان به قوت خود باقی است: تا کی باید برخی پزشکان به خود اجازه دهند به بهانه انباشتن کیسه و جیب های خود، با جان مردم بازی کنند؟! در این وادی، جایگاه دولت، نهادهای نظارتی و اتحادیه های صنفی نظیر سازمان نظام پزشکی کجاست؟! و آیا نسیم تحولات مثبت در بخش درمان، به زیرمیزهای پزشکان هم خواهد رسید؟! محمد صفری