به گزارش اهراب نیوز به نقل از هم نوا،فرزند شهریار اعلام کرد: خودرو رنو که به تازگی به موزه تبریز به نام شهریار اهدا شده متعلق به شهریار نیست زیرا او حتی گواهینامه هم نداشته است.هفته گذشته در رسانهها از خودروی منتسب به شهریار رونمایی شد و این خودرو به موزهای در تبریز هدیه داده شد اما ماجرا همچنان ادامه دارد و ماشین منتسب به این شاعر از سوی خانواده وی با تکذیب مواجه شده است.در خبرها آمده بود؛ جواد علیزاده هوشیار، رنو مدل ۶۶ استاد شهریار را که به قیمت ۱۲ میلیون تومان خریداری شده بود و به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان هدیه کرد.اما پس از پخش این مراسم از شبکههای مختلف رسانه ملی و بازتاب گسترده برای این خودرویی که به شهریار نسبت داده میشود، هادی بهجت تبریزی در نامهای خواستار تکذیب این اتفاق شد؛ او اینگونه به وکیل خانوادگی خود ایرج نوبهار نوشته است که:طبق وکالت فی ما بین در مورد تکذیب خبر شبکه سهند تبریز در کلیه رسانهها و خبرگزاریها اقدام عاجل معمول فرمایید.مورد: اهداء ماشین خودرو شهریار به موزه شهریاراما این ماجراها ادامه داشت تا اینکه نوبهار وکیل خانوادگی بهجت تبریزی توضیح داد: اهل فرهنگ و ادب میدانند استاد شهریار زندگی بسیار ساده و درویشی داشت، بدانسان که از تجمل بیزار بود، از شهرنشینی و زندگی ماشینی نیز تنفری شگرف داشت، این احساس و باور در آثار استاد کاملا مشهود است حتی تلفن را نیز با اکراه جواب میداد.این مصرع نیز در یکی از شهرهایش در خاطرم هست (زنگ تلفن، بوق ماشین غیر فحشی فاحش است)؛ آنهایی را که دوست داشت خلوت میکرد و با تکیه به زندگی سنتی درویشی پذیرا میشد. یکی از آشنایانش در سال ۶۶ از ایشان توصیهای به نمایندگی پارس خودرو گرفته بود که یک دستگاه ماشین رنو به قیمت دولتی از کارخانه بگیرد.وی ادامه داد: آن نمایندگی به این دلیل که نامه به امضای شهریار بود سند را به نام شهریار صدر میکند، در مدتی کوتاه هنگامیکه استاد در بیمارستان تبریز بستری بود، شهریار به آقای حسین نجفی محضر اسناد ۵۴ تبریز زنگ می زنند، دفتر اسناد به بیمارستان آورده می شود و سند بنام آقای میر شرافتی می زنند، این اتومبیل تا امروز ۱۱ دست گشته و سواری داده است، اسقاط و اوراقی آن را چند روز قبل در هتل گسترش تبریز با حضور دکتر نجفی شهردار تبریز که بی خبر از مسایل بوده است به نام شهریار به موزه شهریار اهدا کردهاند که موجب ناراحتی خانواده و دوستان و آشنایان و اهل ادب شد.نوبهار ادامه داد: شهریار که نه ماشینی داشت و نه پولی که ماشین بخرد نه گواهینامه. شعری از استاد شهریار بیان میکنم که گویای وضعیت زندگی او بوده است که از هیچ کس و مقامی هدیهای نگرفته ؛ با قناعت و فقر و درویشی ساخته و همین وضعیت را به وارثانش به ارث گذاشته است، (کدام زمستان به عمر من دیدی که روی من سیه از شرم بی زغالی نیست)این وکیل ابراز داشت: متاسفانه صدا و سیمای تبریز این خبر را دو بار پخش کرده است و با مراجعه هادی هم حاضر به تکذیب خبر نشده از این رو ناچار شخصا باید به تبریز مراجعه کنم.در ادامه نامه خانواده و وکیلی خانوادگی شهریار برای شهردار تبریز میآید:در ذیل نامه دست خط حسین نجفی درج شده که حاوی پاره ای توضیحات درباره این ماشین است؛ در این نامه آمده:بنا به تلفن استاد شهریار به حضورشان رفتم و فرمودند یک دستگاه اتومبیل رنو که بنام اینجانب (استاد شهریار) است قصد دارم به یکی از خویشاوندان خود آقای میرشرافتی قایش قویشاق منتقل شود، که اینجانب با ملاحظه سند تشریفات قانونی آنرا انجام دادم، که بالاخره به جهت بیماری استاد در بیمارستان سند انتقال را به امضای ایشان رساندم.حسین نجفی سر دفتر وقت ۵۴ تبریزاما دست خط هادی بهجت تبریزی هم در صدر این برگه آمده که همان متن نامه به شهردار تبریز است؛ بدین وسیله به اطلاع می رساند اینجانب هادی بهجت تبریزی فرزند سید محمد حسین شهریار اعلام میدارم یک دستگاه ماشین رنو که برگی از سند آن به نام شهریار بوده هیچگاه در اختیار شاعر شهیر نبوده است، زیرا ماشین مزبور را یکی از اقوام شهریار به نیت شخص خود (فقط با دستنوشته توصیه شهریار به جهت تفاوت قیمت دولتی و بازار) از کارخانه خریداری کرده و در اسرع وقت در دوران بیماری شهریار و در بیمارستان امام خمینی (زمستان ۶۶) توسط توسط دفترخانه شماره ۵۴ تبریز (جناب آقای حسین نجفی) بنام خویش برگردانده است و شهریار آن ماشین را رویت نکرده اند. لازم به ذکر است شهریار در طول عمر خویش فاقد گواهینامه رانندگی بوده است. «سید هادی بهجت تبریزی»