به گزارش اهراب نیوز، این روزها در جلسات شورای برنامهریزی استان آذربایجانشرقی و حتی سایر جلسههای عبارات «سند تدبیر و توسعه»، «تنگناهای شهرستان»، «فرصتهای شهرستان»، «هستههای کلیدی» و از این دست کلمات را زیاد میشنویم.عنوان «تدبیر و توسعه» چنین مینماید که تدوین سند تدبیر و توسعه باید یک وظیفه ابلاغی از سوی وزارت کشور، نهاد ریاست جمهوری یا سایر ارگانهای کشوری دولت تدبیر و امید به کل استانهای کشور باشد و در ابتدا چنین تصور شود که تمام استانهای کشور همزمان با استان ما در حال تهیه و تدوین چنین اسنادی باشند؛ اما واقعیت جز این است؛ تدوین اسناد تدبیر و توسعه در مقطع کنونی تنها در استان آذربایجانشرقی انجام میپذیرد که طی چهارده ماه گذشته، گروه مشاوران اقتصادی و معاونت برنامهریزی استانداری در یک تلاش ابتکاری به تهیه این سند پرداختهاند. آنچه از ظواهر امر پیداست این شیوه برنامهریزی(core planning) که با استفاده از متد تحلیلهای چند بخشی(MSA) صورت میگیرد بسیار مورد توجه رئیس سازمان برنامه و بودجه و همچنین وزیر کشور قرار گرفته، به طوری که به دستور ایشان تهیه برنامههای توسعه استانها در برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور با استفاده از روش برنامهریزی هستههای کلیدی به عنوان الگو به کلیه استانها ابلاغ شده است.برای آشنایی با چند و چون اسناد تدبیر و توسعه استان گفتو گوی تفضیلی با دکتر داوود بهبودی، معاونبرنامه ریزی استاندار آذربایجانشرقی و عضو هیئت علمی دانشگاه تبریز، مشاور اقتصادی ترتیب دادیم که مطالعه آن خالی از لطف نخواهد بود.چطور شد که به فکر تهیه چنین شیوهای از برنامهریزی در استان افتادید؟از بدو ورود دکتر جبارزاده به عنوان استاندار آذربایجانشرقی به دولت تدبیر و امید، این بحث مطرح بود که ما برای این دوره یک برنامه تنظیم کنیم. این برنامه اصولا باید میتوانست چالشها و آسیبهایی را که برنامههای قبلی داشتند پوشش دهد؛ در گذشته برنامههای زیادی مثل برنامههای توسعه پنج ساله، برنامه سند پایه استان، سند آمایش استان و ... تدوین شده است.البته برنامه پنج ساله پنجم را الان هم داریم و سال آینده هم میخواهیم برنامه ششم را برای سال ۹۵ تدوین کنیم؛ منتها یکی از الزامات این برنامهها اتکاء به منابع دولتی و نفت است؛ نفت هم نوسانات خیلی شدیدی داشته و به هیچ وجه در اختیار ما نیست؛ ما زمانی که برنامه چهارم را در سال ۸۳ تصویب میکردیم درآمدهای نفتی ما حدود ۲۰ میلیارد دلار بود و بر اساس آن برنامه نوشتیم؛ در زمان اجرا درآمد نفتی ما به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار افزایش یافت ولی ما نتوانستیم مدیریت کنیم. برنامه پنجم را هم که مینوشتیم درآمدهای نفتی ما ۱۰۰ میلیارد دلار بود که بر اساس آن برنامه تنظیم شد و حالا قیمت نفت تقریبا به ۴۰ دلار کاهش یافته و باز هم نمیدانیم به چه شکل باید مدیریت کنیم در نتیجه به فکر تنظیم برنامه به شیوههای بهتر و انعطاف پذیرتر افتادیم.همانطور که اشاره کردید برنامههای پنج ساله توسعه که حتی به قانون هم تبدیل میشود از ضمانت اجرایی لازم برخوردار نیستند و تقریبا در تمام مقاطع با اتفاقات غیرقابل پیشبینی مواجه میشوند؛ فکر میکنید مهمترین علت این ضعف برنامهریزی چه میتواند باشد؟برنامههای ما به سبک برنامهریزی جامع تهیه میشود که در داخل خود به همه موضوعات از قبیل برنامههای ملی، منطقهای، استانی، برنامههای کلان و بخشی، بخش خصوصی و دولتی، داخل و خارج کشور و ... میپردازد که تهیه چنین برنامهای الزامات و مقدمات خاص خودش را میطلبد و نیازمند تهیه اطلاعات خیلی تفصیلی، به هنگام، دقیق و قابل اتکاء است. دیگر اینکه نیازمند منابع مالی و فیزیکی خیلی زیاد و بزرگ، منابع انسانی و تخصصی دقیق در هر حوزه و یک نظام اجرایی، اداری و نظارتی خیلی کارآمد و چابک است؛ که تقریبا همه موارد مذکور همزمان نه تنها در کشور ما یک جا جمع نمیشود بلکه در کل دنیا هم کمتر کشوری میتوان پیدا کرد که بخواهد برنامهریزی کند و همه اینها را داشته باشد.اصلا اگر بنا بود کشوری همه اینها را داشته باشد دیگر نیازی به برنامهریزی نداشت! برنامهریزی مال زمانی است که با محدودیت منابع مواجه هستیم. از آنجایی که سبک برنامهریزی جامع ما در گذشته از لحاظ متدولوژی و روش شناسی دچار اشکال بود همانطور که عملکرد نظام برنامهریزی ما از گذشته تا امروز نشان میدهد کمتر توانستیم به تحقق برنامهها برسیم و اگر چه این برنامهها قانون شدند در چرخهای قرار میگیریم که الزامات اجرایی و نظام بازخواست را نمیتوانیم انجام دهیم چرا که اتفاقاتی که افتاده عمدی نبوده و از دست مدیران خارج است.شیوه برنامهریزی هستههای کلیدی اولین بار است ابداع میشود یا در گذشته تجربههایی هم داشته است؟با آسیبشناسی که در مورد روشهای قبلی به عمل آوردیم، از اقتضائات حال حاضر ما این بود که با توجه به دوره زمانی که در آن قرار داشتیم باید تکیه خود را از منابع دولتی به سمت منابع مردمی منتقل و با رویکرد اقتصاد مقاومتی حرکت میکردیم؛ اقتضائات جدیدی شکل گرفته بود و باید این متدولوژی جدید را میشناختیم، پیدا میکردیم و بر اساس آن برنامه تهیه میکردیم.شیوه برنامهریزی core planning را ما اختراع نکردیم ولی باور داریم که این شیوه را که تجربههای موفق بیشتری در گذشته داشته کشف، بومیسازی و برای اولین بار در داخل کشور عملیاتی کردیم.این شیوه برنامهریزی چه امتیازاتی نسبت به شیوههای قبلی دارد؟برنامهای که تهیه کردیم ویژگیهای خاص خودش را دارد. یکی از ویژگیهای آن یافتن هستههای کلیدی محرک است که بتواند مبنای تحرک یک جامعه به سمت توسعه باشد. موضوعات و مسائل بسیاری داریم که آنها را به شکل دولتی یا غیردولتی مدیریت میکنیم که نه اهمیت آنها یکسان است و نه همه آنها را همزمان میتوانیم به تحرک واداریم چرا که منابع، انرژی و توان آن را نداریم؛ بنابراین مجبوریم اصلیترین محورها و فرصتهای توسعه، همچنین شدیدترین موانع توسعه را بشناسیم و با انگیزش فرصتها و رفع موانع یک خیز توسعهای برداریم.در واقع ما به دنبال یک سری لکوموتیو و موتورهای محرکه میگشتیم و قائل به این هستیم که نظام توسعه ای ما یک لکوموتیو دارد که دولت است و بعد کلی واگن پشت سرش بستهاند که نمیتواند بکشد. اگر ما چند لکوموتیو پیدا کنیم و بقیه مسائل را به آنها وصل کنیم تا به سمت و سوی واحد حرکت کنند میتوانیم انتظار داشته باشیم که در آینده توسعه استان در یک بستر مناسب قرار بگیرد.برای عملی شدن این برنامه چه شرایط و زیرساختهایی مورد نیاز است؟الزامات این رویکرد این است که از منابع دولتی منفک شود؛ اصلا ما منابع دولتی نداریم که به آن متکی شویم. دولت میگوید پروژه جدید آغاز نکنید؛ برای پروژههای نیمه تمام هم میگوید پول نداریم و سرعت پروژهها بسیار کند است. معتقدیم در بخش مردمی و خصوصی و تعاونی منابع بسیاری وجود دارد که باید مدیریت و سازماندهی شود و از منابع دیگری مثل بانکها و فاینانس داخلی و خارجی میشود بهره برد. با رویکردهای جدید خیلی از منابع را که در یک نظام متعارف برنامهریزی مدیریتی اساسا در حاشیه قرار دارند میتوانیم به صحنه بیاوریم. از طرف دیگر معتقدیم برنامه باید با مشارکت کاشناسان، نخبگان، صاحبنظران بخش خصوصی، مجامع صنفی، مراکز علمی و دانشگاهی و دستگاههای دولتی تهیه شود تا بتواند اولا این اقشار را که دارای ادبیات متفاوتی هستند و جمع آنها بسیار دشوار است کنار هم قرار دهد و ثانیا از ذهنیت، اطلاعات و دیدگاههای توسعهای آنها بهرهمند شود و ما هم به عنوان دبیرخانه اعمال مدیریتی و هماهنگی و تنظیم برنامه را انجام دهیم. پس در واقع نخستین پیش شرط عملی شدن برنامه مشارکت فراگیر بود که از مرحله آغاز تا اجرا تداوم مییافت. چه مراحلی را برای نهایی شدن اسناد تدبیر و توسعه گذراندهاید؟کار را که آغاز کردیم ایده توسط مشاوران اقتصادی آقای استاندار مطرح شد که آن موقع بنده هم مشاور بودم و از منظر دانشگاه با ایشان همکاری داشتم و پس از ایدهپردازی، مدلسازی و بیان چارچوب مفهومی هماهنگیهای لازم انجام گرفت و کار روی غلتک افتاد؛ ۱۱ عنوان کارگروه نرمافزاری در زمینههایی مثل امور اجتماعی، مباحث زیست محیطی، گردشگری، سلامت، فضای کسب و کار، اشتغال، سرمایهگذاری و ... تشکیل دادیم. ترکیب اعضای کارگروهها را بهترین سرمایههای انسانی در هر حوزه تشکیل میدادند و در نتیجه انتظار میرفت در کمترین زمان ممکن بروزرسانی اطلاعات و مرور اسناد بالادستی را انجام دهند تا معیارهای تعیین کورها یا هستههای کلیدی به سرعت مشخص شود. معیارها را در فضای شورای راهبردی تنظیم میکردیم و هر موضوعی که با این معیارها تطبیق پیدا میکرد به عنوان کور(هسته کلیدی) شناسایی میشد. پس از این مرحله در داخل هر کور برنامه عملیاتی مناسبی را که لاجرم باید به پروژه اجرایی منجر شود، تهیه میکردیم تا دقیقا معلوم شود در چه زمانی، توسط چه کسی چه کاری را انجام خواهیم داد. در حال حاضر کل پروسههای تصویب در شورای برنامهریزی طی شده، ارائه فضای مجازی هم آماده است. علاقمندان و صاحبنظران متخصص میتوانند به ارائه نظر پردازند که پس از جمعبندی نظرات و پیشنهادات، در یک نشست یک روزه نسخه نهایی سند منتشر خواهد شد.چطور شد که شیوه برنامهریزی هستههای کلیدی به عنوان الگوی کشوری مطرح شد؟به موازات کارهایی که انجام میدادیم در سفر مقامات به استان این سند را به آنها عرضه میکردیم. زمانی که در شهریور ماه دکتر نوبخت به استان آمده بود در شورای اداری در حد ۱۰ دقیقه سند را به ایشان ارائه و در سفر بعدی آخرین پیشرفتهای طرح را هم بیان کردیم. در سفر وزیر کشور هم به ارائه این سند پرداختیم که هر دو بزرگوار در بازگشت به تهران به مجموعه خود دستور داده بودند که این ایده را به کل استانها منتقل کنند. بدین ترتیب دفتر آمایش برنامهریزی منطقهای سازمان مدیریت و برنامهریزی موظف شده در استانها تهیه برنامه ششم به شکل منطقهای با استفاده از الگوی برنامهریزی هستههای کلیدی انجام شود. همکاران ما هم با سفر به استانهای مختلف به ارائه چارچوب مفهومی این سند به شکل کارگاه میپردازند. البته به دستور وزیر کشور این سند را در همایش استانداران هم عرضه کردیم. در ابتدا قصد الگوسازی نداشتیم و موفقیت این طرح و مطرح شدن آن در سطح کشور لطف خدا بود.تا چه اندازه به موفقیت این طرح امیدوارید؟ فکر می کنید بتواند به اهداف مورد انتظار دست یابد؟در زمان تهیه این سند ما پشتوانه محکمی به نام آقای استاندار داشتیم تا بتوانیم بدون بخشنامه و دستور وزارتخانه به شکل درونزا و با مدیریت داخل استان این سند را تهیه کنیم. این حمایت و پشتیبانی استاندار بسیار جدی و مداوم بود و از اینکه کار معقولی از آب درآمده خوشحالیم و امیدواریم در سطح کشور هم عملیاتی شود. به هر حال کار کارشناسی همواره روبه رشد خواهد بود. در واقع این امکان وجود دارد که هر از چندگاهی کار خودمان را مرور و آسیب شناسی و نقاط ضعف را برطرف کنیم. این اولین تجربه ما بود و یک مسیر ناهموار و ناشناخته را طی کردیم و اگرچه تا کنون موفق بودهایم ولی باز هم نیازمند تقویت برنامهها هستیم. به استانها هم که میرویم بازخوردها را دریافت میکنیم و نظرات کارشناسان و متخصصان برنامهریزی در کل ۳۱ استان حتما راهگشا و حامی ما خواهد بود.چه تضمینی(از لحاظ مالی و اعتباری) برای اجرایی شدن اسناد تدبیر و توسعه وجود دارد تا به سرنوشت سایر برنامههای تدوین شده دچار نشود؟اگر بنا باشد صرفا با اتکاء به منابع روتین بخش دولتی و خصوصی این برنامه را اجرایی کنیم راه به جایی نخواهیم برد. این کار بزرگ حتما نیازمند بازآرایی منابع یا سازماندهی مجدد فراخوان مشارکت و حتی شکلگیری نهادهای پشتیبان مالی است که تجربیات و الگوهایش موجود است که روی آنها کار میکنیم. یکی از کارهایی که میتوانیم انجام دهیم این است که منابعی که غیر از بانک و اتفاقا قابل استفاده هم هستند و متاسفانه ناشناخته ماندهاند مثل اوراق، صکوک، شرکتهای عام، شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقهای توسعه و غیره را به صحنه بیاوریم و به باز تعریف نقش آنها بپردازیم. امیدواریم موانع بیرونی هم تا حدودی رفع شود تا در فاینانسهای خارجی هم به مشکل برنخوریم. به هرحال باید خودمان را برای هرگونه شرایطی آماده کنیم؛ و یکی از فاکتورهای مهمی که در برنامهریزی لحاظ کردهایم ورود آیتم ریسک و نااطمینانی است؛ قطعا در فضای واقعی هیچ موقع با قطعیت مواجه نیستیم و تنها در فضای ذهنی و روی کاغذ می توانیم به شکل خیلی قطعی و مکانیکی فکر کنیم. در فضای واقعی جامعه که توام با نااطمینانیها و پدیدههای اجتماعی غیرقابل پیشبینی و ناشناخته است نظام برنامهریزی باید بتواند خودش را با آلترناتیوهای مختلف هماهنگ کند. اگر این عزم مدیریتی که تاکنون داشتهایم پایدار بماند با مشارکتی که فراهم شده و با توجه به نظام پایش دقیق و فراگیری که داریم به پایداری این طرح بسیار امیدوار هستیم.سایر استانها برای تدوین سند تدبیر و توسعه به چه شکل باید ورود یابند؟نحوه ورود دو حالت دارد: یا یک استانی تصمیم میگیرد خودش آغاز به اجرا کند یا اینکه منتظر میماند از مرکز در برنامه ششم توسعه دستور بدهند این کار را انجام دهند. استانها فعلا اکثرا در مرحله آشنایی با طرح هستند و منتظرند ببینند در فاز بعد از آموزش چه ابلاغی میشوند. بعضی از استانها خیلی علاقمند هستند که بدون معطلی آغاز کنند و داوطلب شدهاند با کمک همکاران ما اقدامات اولیه را انجام دهند. استانهایی که منتظر ابلاغ مرکز هستند قطعا بعد از سال ۹۴ و برای برنامه ششم اقدام خواهند کرد و استانهای علاقمند از همین الآن میتوانند آغاز کنند.********************گفتوگو از لیلا حسینزادهمنبع: فارس