دکتر ابراهیم فیاض، عضوهئیت علمی دانشگاه تهران در مورد عدم انطباق فرهنگ رسمی (آن فرهنگی که از سطوح بالا به بدنه تزریق میشود که منابع آن مبانی انقلاب و قانون اساسی است) با فرهنگ غیررسمی ( فرهنگ وارداتی که در جامعه ساری و جاری است) به خبرنگار مهر گفت: ما در جامعه شناسی به این دو فرهنگ، فرهنگ آرمانی و فرهنگ واقعی میگوییم. در همه جهان و ملل هم این دو فرهنگ هست که با هم متفاوت است. اما باید با عقلانیت از فرهنگ واقعی آن چیزی که هست، به فرهنگ آرمانی آن چیزی که حکومتها ترسیم میکنند برسیم. این محقق و پژوهشگر حوزه فرهنگ و ارتباطات درباره اثرات و تبعات این عدم انطباق هم اظهارداشت: عدم انطباق ایندو اشکالی ندارد. ولی باید از طریق عقلانیت از فرهنگ واقعی به فرهنگ آرمانی نزدیک شویم. اینکه ما چقدر اصالت فرهنگی داریم این مهم است. یعنی همه اش به دنبال فرهنگ آرمانی هستیم که این یک نوع خیال پردازی به وجود میآورد زیرا از واقعیات دور میشویم و در خیال و رویا به سر میبریم. اما اگر همه اش بر فرهنگ واقعی تکیه کنیم هم دچار یکنوع رکود و بی تحرکی میشویم و رکود اجتماعی به وجود میآید. این محقق و پژوهشگر حوزه ارتباطات ادامه داد: پرداختن به یکی از ایندو و تمرکز بر آن باعث صدمات زیادی در جامعه خواهد شد. بلکه باید با بررسی و مطالعه هردو فرهنگ در طول تاریخ کشور خودمان را به شاخصههای فرهنگ آرمانی ترسیم شده با در نظر گرفتن واقعیات، نزدیک کنیم. این یک نوع مطالعه و بازخوانی هر دو فرهنگ را میطلبد. عضو هئیت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: برای مثال در فرهنگ واقعی ما ایرانیان شدیداً اسراف کار هستیم در خانه از لوستر برای روشنایی استفاده میکنیم درحالی که استفاده از مهتابی یا چراغ مطالعه برای مطالعه نور کمتری را هدر میدهد و لوستر برای میهمانیها مفید است. وی اظهارداشت: فرهنگ اسرافکاری ما یک نوع ارزش هم شده یعنی برای میهمان اگر چند نوع غذا تدارک نبینیم که در آخر غذاها دور هم ریخته میشوند آن را بی احترامی به میهمان میپنداریم. ولی فرهنگ آرمانی، فرهنگ کم مصرفی مردم آلمان است که به اندازه غذا درست میکنند. استاد دانشگاه یادآورشد: حالا ممکن است کسی بگوید فرهنگ آرمانی عقلانی هم باعث کاهش عاطفه و بی احساسی میشود که باید گفت نه فرهنگ آرمانی و نه فرهنگ واقعی و نه عقلانیتی که بایستی از فرهنگ واقعی به فرهنگ آرمانی رسید(مبدأ و مقصدش) هیچ کدام به درستی روشن و معلوم نیستند.