استاد حميد آرش آزاد، شاعر و طنز پرداز تبريزي از نويسندگان برجسته کشور بود که علاوه بر انتشار چندين کتاب شعر طنز، نويسندگي در نشريه گل آقا، ويژه نامه طنز روزنامه اعتماد و ... را در کارنامه خود داشت. مرحوم استاد حميد آرش آزاد متولد سال ۱۳۲۷ در محله کوره باشي تبريز بود که افزون بر ۳۵ سال سابقه مطبوعاتي و قلم فرسايي در رسانه هاي آذربايجان شرقي و کشور را در کارنامه فعاليتهاي مطبوعاتي خود داشت. غزل كوچهباغي شوفر عاشق ز هجرت، دلبرا! لاستيكِ قلبم گشته سابيده شده پاك درب و داغون، بس كه در كويِ تو چرخيده به جونِ تو، چشام ـ غير از تو ـ هيشكي رو نميبينه از اون روزي كه نور بالايِ رخسارِ تو تابيده تريليِّ غمت كوبيده آن سان بر ژيانِ دل كه بيچاره گرفته تو گاراژِ سينه خوابيده از اون وختا كه فرمونِ دلوُ داديم به دست عغش! كلافهم كرده، از بس داده ويراژِ نسنجيده ز بس پشتِ چراغ قرمز، دلِ ما رو وايسوندي كه لاستيكهاي اين وامونده بر آسفالت چسبيده ترافيكِ غمت سنگينه، تقصير از دلِ ما نيست نگو: يارو، تو اين چن ساله، هيچ از جاش نجنبيده ز خيلِ خواستگارا، كوچهتون راه بندونه، امّا خيالت تخ باشه، جانا! چشِ مخلص نترسيده ميترسم جوش بيارم آخرش از دستِ تو، اي گل مگه گوشات صدايِ بوق عشقِ مارو نشنيده؟! رقيبِ بيمروّت، گر خيالِ سبقت از ما داشت زياد جدّي نگير اون بچّهرو، بيچاره چاييده! حاجيت تصديقِ يك داره تو كارِ عاشقي، جانا ولي ايشون، هنوز امضايِ تصديقِاش نخشكيده نميشه با بتونه يا چكش كاري درستش كرد دلي رو كه جفايِ تو، به سنگ و صخره كوبيده نگارينا! دلِ چاكر، به روغن سوزي افتاده ز بس كه بينوا از دستِ تو جور و جفا ديده شيكسته شاهفنرهام تويِ دستاندازِ هجرانت به هم خورده بالانسِ چرخِ صبرم، ديگه لنگيده حبيبم! شيربها و مهريهت، مثلِ چراغ قرمز سرِ راهِ منِ سرگشتهي بيپول روييده از اون روزي كه پنچر كرد تيرِ غم دلِ «آرش» هزاران عاشقِ ناشي به ريشِ بنده خنديده