من محمدرضا اميرناجي هستم با نام هنري رضا ناجي، متولد پنجم دي ۱۳۲۱ در تبريز. در خانوادهاي مذهبي به دنيا آمدم. پدرم قاليباف بود و بهخاطر علاقه به هنر از زمان نوجواني در تئاترهاي خياباني بازي ميكردم. از همين طريق هم با حرفه بازيگري آشنا شدم. در كنار استادها عباس جوانمرد و ابراهيمآبادي تعليم بازيگري ديدم. من در پادگان اروميه، نمايشنامه «غلام يحيي» را اجرا كردم. بعد از اجراي آن تيمسار شفقت، فرمانده پادگان از نمايشنامهام خوشش آمد و از من قدرداني كرد. اين اولين بار بود كه در زمينه هنر از من قدرداني ميشد. يكي از خاطرات زيباي من آن است كه با همراهي خدابيامرز حسين منجمزاده به ملاقات استاد شهريار رفتيم و استاد چند بيت از شعرهايي را كه تازه سروده بود، براي ما خواند. من از ديار شهريار و ستارخان و باقرخان هستم و شهر من تبريز، شهر اولين هاست. اگر بخواهم از ديدنيهاي شهرم برايتان بگويم بايد قبل از هر چيز به استخر و عمارت ايل گلي اشاره كنم كه يكي از زيباترين پاركهاي آبي ايران است. در گذشتهها ايل گلي يكي از تفريحگاههاي من و دوستانم بود. زيرا بالاي كوهي قرار داشت كه هم بسيار زيبا بود و هم بسيار خنك. در تابستانها نيز هوايش خنكتر از تبريز است. اين محل با آن درياچه و پارك و عمارت بسيار زيبايش هنوز هم مورد استقبال مردم قرار ميگيرد. تا جايي كه در تابستان عده زيادي در آن منطقه چادر ميزنند و خيليها هم چادرهاي شهرداري را اجاره ميكنند و شب را آنجا ميگذرانند. عمارت شهرداري و برج يانقين كه اولين برج آتشنشاني است هم بسيار ديدني است. سومين جايي كه بايد از آن بگويم مقبره الشعراست. جايي كه بيش از ۴۰۰ نفر شاعر از جمله استاد شهريار در آن مدفون هستند. شايد شما هم مثل بسياري ديگر از افراد فقط تصاوير زيادي از مقبره الشعرا ديده باشيد. ولي مقبره الشعرا را بايد از نزديك ديد. عكسهايش بيانگر جذابيت آن نيست. وقتي داخل اين ساختمان ميشويد، تصويرها و مجسمههايي از تمام شاعران مدفون در آن قرار دارد. اگرچه بارها و بارها به مقبره الشعرا رفتهام، ولي خودم تاكنون نديدهام كسي در اين محل شعر بخواند يا ساز بزند، هرچند گاهي اوقات از ديگران اين را شنيدهام، درست بر خلاف مقبره باباطاهر در همدان يا مقبره حافظ در شيراز. من چندبار شاهد بوده ام در مقبره باباطاهر شاعران زيادي ميآيند و شعر ميخوانند. خودم از شعر خواني آنها لذت بردهام. به نظرم اشعار باباطاهر بسيار زيباست. البته بايد در بين اين همه مناطق ديدني به مسجد كبود تبريز و بازار بزرگ تبريز هم اشاره كنم، زيرا تبريز بزرگترين بازار سر پوشيده خاورميانه را دارد. عمارت و موزه شهرداري را هم بايد از نزديك ببينيد و از زيبايي آن لذت ببريد. در كل بايد بگويم تبريز را بايد از نزديك ديد نه با عكسهايي كه از آن منتشر ميكنند. مطمئن باشيد تبريز را در دو روز سفر هم نميتوان بهطور كامل ديد. اگر كسي با قصد گردشگري به اين شهر ميآيد بايد يك هفته وقت بگذارد تا بتواند تمام نقاط ديدني آن را ببيند. زيرا تبريز از آن دسته مناطق زيباي ايران است كه آثار باستاني و معماريهاي بسيار جالبي دارد. مگر ميشود به تبريز آمد و خانه حيدرزاده را نديد؟ شما ميدانستيد وقتي از فرودگاه تبريز از خروجي مرند خارج ميشويد، مجسمهاي كه قرار دادهاند، تصوير محمدعلي پسياني است؟ پسياني اولين خلبان ايراني در آلمان بوده است كه در همان كشور هم زندگي ميكرده. بهخاطر همين ديدنيهاست كه ميگويم تبريز را نميتوان دو روزه ديد. من به مردم پيشنهاد ميكنم در تابستان و بهار به تبريز بيايند. زمستان تبريز سرد است و شايد بعضي مردم اذيت شوند. ولي آب و هواي تبريز در دو فصل ابتداي سال بسيار خوب است. اگر هم كسي هواي خنكتر بخواهد ميتواند به ايل گلي برود. من تا به اين سن، سفرهاي داخلي و خارجي بسيار زيادي رفته ام. از شهرهاي بزرگ ايران مثل شيراز و اصفهان و مشهد مقدس و همدان گرفته تا كشورهاي خارجي مثل فرانسه، آلمان، دبي، استراليا، هندوستان و... تمام سفرهاي خارجي ام به دوران پس از بازيگريام مربوط ميشود. بين تمام سفرهايم زيباترين خاطرهام براي زيارت خانه خدا بود و جالبترين سفرم ديدن كشور آلمان كه در جشنواره برلين مورد تقدير قرار گرفتم. گرفتن خرس نقرهاي در برلين خاطره شيرين اين سفر را براي هميشه در ذهن من ثبت كرد.