بهار نوشت:چند وقتی میشود دریاچه ارومیه آخرین نفسهایش را میکشد اما این نفسهای آخر سرانجام صدای همه نمایندگان مجلس را هم درآورده است؛ اگرچه صدای مردم در این سالها گم شده بود و به گوش کسی نرسید. این نفسهای آخر تنها شامل بزرگترین دریاچه داخلی کشور نمیشود؛ زیرا نفسهای جانوران، گیاهان، مزارع، روستاها و بهطور کلی شرایط اقلیمی و جانوری منطقه را هم به شماره انداخته است.حالا هم که فصل گرماست، آب بیشتری از دریاچه تبخیر و نمک بیشتری هم تولید میشود؛ به همین دلیل مهمترین مسئله و تهدید، ریزگردهای نمکی است که در پی خشک شدن دومین دریاچه آبشور دنیا به دشتها و شهرهای اطراف آن هجوم میآورد. خشک شدنی که به گفته حسن عباسنژاد، مدیرکل محیط زیست آذربایجانغربی تا به حال به ۷۰درصد رسیده است. به عبارتی ۳۰۰هزار هکتار از مساحت کل دریاچه ارومیه به شورهزار تبدیل شده است. در این شرایط نمکهای دریاچه که ظاهرا شکل سنگ هستند، فرسایش و تبدیل به پودر میشود و با جریان هوا هم پخش خواهد شد. از طرف دیگر هم هر ساله ریزگردهایی از سوی کشورهای سوریه، ترکیه، عراق و عربستان وارد کشور میشود که تا هندوستان هم میتواند پیشروی کند. ولی مسئله مهم این است که این ریزگردها بدون نمک هستند ولی زمانی که با نمکهای دریاچه خشک شده ارومیه ترکیب شود، میتواند باغها، درختها و محصولات زراعی اهالی منطقه را از بین ببرد. حتی این فرآیند میتواند باعث شور شدن آبهای زیرزمینی هم شود.با اینکه خشک شدن بزرگترین دریاچه داخلی کشور اثرات منفی بسیاری دارد از جمله اینکه به گفته کارشناسان میتواند زندگی هفت تا ۱۲میلیون نفر را درگیر کند ولی همچنان به احیای آن توجهی نمیشود. برای اولینبار از سال ۸۸ مدیرعامل سازمان آب منطقهای آذربایجان غربی گفت سطح آب دریاچه، ۶۲سانتیمتر کاهش داشته است و باید کاری برای دریاچه انجام شود. ولی با این حال، تنها به سدهایی که روی رودخانههای این دریاچه بود اضافه شد. الان هم ۳۵ سد روی این رودخانهها احداث شده است.مهدی عیسیزاده، نماینده مردم میاندوآب، در اینباره میگوید: «وزارت نیرو و سازمان محیط زیست حساسیتی درباره خشک شدن دریاچه ارومیه از خود نشان نمیدهند. مردم منطقه آذربایجان از مسئولان دلگیر و گلایهمند هستند و این بیتوجهیها را عمدی میدانند. به گفته او، با وجود این مشکل، جمعیت منطقه که برای امرار معاش جایی را ندارند، مجبور هستند منطقه را ترک کنند و درواقع کوچ مردم از محل زندگیشان آغاز میشود و درنهایت متاسفانه منطقهای کویری در دل آذربایجان غربی به وجود میآید.»به گفته او این مسئله با این وضعیت حل نمیشود. قرار بود که وزارت نیرو آب رودخانه ارس را برای نجات دریاچه انتقال دهد که عملی نشد. از طرفی قرار بود که یکمیلیون مترمکعب آب در سه فاز به دریاچه ارومیه منتقل کنند که بازهم این کار عملی نشد. البته اعتباراتی به این منظور در نظر گرفته شد که کفاف مسائل مربوط به انتقال آب رود ارس به دریاچه ارومیه را هم میکرد. عیسیزاده ادامه میدهد: «شاید اگر دولت بعدی بیاید و با جدیت این موضوع را پیگیری کند، مسئله حل شود. البته ما خسته نمیشویم و غفلت نمیکنیم.» او همچنین ادامه میدهد: «ما از وزیر نیرو سوال کردیم، در کمیسیون کشاورزی هم مطرح شد ولی باز هم کار به جایی نرسید. مردم که دستشان به جایی بند نیست. به نوعی اگر مسئولان، مردم را قبول داشتند که کار به اینجا نمیکشید. از طرف دیگر هم ما با نمایندگان تبریز مشکل داریم. نمیدانیم چرا آنها همراهی نمیکنند. شاید هم میخواهند دریاچه ارومیه ویران شود.»در چند سال گذشته تقریبا همه نمایندگان ارومیه در مورد مشکل بزرگترین دریاچه داخلی کشور، شکایت کردهاند و پیگیر بودهاند. نادر قاضیپور، نماینده مردم ارومیه، میگوید: «از زمان مشکل دریاچه، تذکر دادیم، طرح دادهایم، بحث کردهایم،به عبارتی هرکاری که از دستمان برمیآمد انجام دادهایم، از این جا به بعد کار دست دولت است که البته او هم کاری نمیکند.» او همچنین درباره همراهی نمایندگان تبریز و آذربایجان شرقی ادامه میدهد: «اولین شهرهایی که مورد هجوم ریزگردهای نمکی قرار میگیرند، شهرستانها آذربایجانشرقی، عجبشیر، ملکان و تبریز هستند. باید به تبریزیها بگویم که بههوش باشند، زیرا بعضی از نمایندگان این شهر، اعتبار احیای دریاچه اورمیه را برای آبیاری دشت گلفرج جلفا هزینه میکنند. باید دید که چه کسی مالک این زمینهاست؟ کدام نماینده پیگیر است؟» او همچنین میگوید: «از خدا بترسید، ۷۰درصد تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه، مربوط به آذربایجان شرقی است و ۳۰درصدش به ارومیه و آذربایجان غربی مربوط میشود، زیرا وزش باد از غرب به شرق است.»