گوشه و کنار کیف پولم را میگردم، طبق معمول پول خرد همراهم ندارم با ترس و لرز اسکناس ۲ هزار تومانی را به راننده میدهم و منتظرم تا اعتراضی کند و زمین و زمان را به هم ببافد؛ این بار اما آقای راننده در سکوت بقیه پولم را کف دستم میگذارد...هزار تومان! تا جایی که یادم میآید دیروز کرایه این مسیر ۷۰۰ تومان بود! به روی خودم نمیآورم، حتما موقع پیاده شدن بقیه را خواهد داد... صدای کشیده شدن لاستیک روی آسفالت و ترمز در ایستگاه آخر، اما آقای راننده یادش نبود بقیه پولم را بدهد. با صدای آرام گفتم، ببخشید ۲ هزار تومان داده بودم، طلبکارانه نگاهم کرد و گفت، کرایهها ۸۰۰ تومان شده، من هم برای اینکه تو ترافیک نمانید از کوچه پس کوچهها آمدم، میشود هزار تومان، صدای اعتراضم توی صدای گاز ماشین گم میشود و تاکسی از جلوی پایم حرکت میکند... چشمم به تابلوی اعلام قیمت تاکسیها میافتد: ۵۰۰ تومان! البته درگیری مردم با رانندههای تاکسی و برعکس بر سر کرایهها، موضوعی است که از فرط تکرار مدتهاست به چشم نمیآید...گاهی سر صبح است و کسی حوصله بحث ندارد، گاهی اما بحث داغی درمیگیرد و تو نمیدانی واقعا حق با کدام است؟ اما آنچه بدیهی است، یک بیاعتمادی مزمن ریشه دوانده توی دل مردم و همه می دانند این ماشین های زرد (و البته گاهی سبز) همیشه کرایه ای بیشتر از آنچه باید از تو خواهند گرفت... *** در میان گشت و گذار اینترنتی همیشگیام، خبری توجهم را جلب میکند: راهاندازی سامانه ۲۴ ساعته اعلام کرایه تاکسی در تبریز! بلافاصله گوشی را بر میدارم شماره ۴۷۷۶۶۳۶ را میگیرم. چیزی به جز صدای بوق آن طرف خط نیست. تماس دوم اما نتیجه میدهد و از اپراتور پشت خط کرایه مسیر مورد نظرم را میپرسم؛ صدای کاغذهای در حال ورق خوردن از پشت خط میآید و در نهایت، بعد از چند دقیقه، حق با من بود، ۵۰۰ تومان! تلفن روابط عمومی تاکسیرانی را میگیرم و وقت مصاحبهای با آقای رحمان ایماننژاد رئیس سازمان میخواهم و البته جواب متعجبم نمیکند، ایشان طبق معمول روسای قدیم از پشت درهای بسته بیرون نخواهند آمد... چیزی نمیگذرد که شهبازی، رئیس روابط عمومی سازمان تاکسیرانی شخصا تماس میگیرد و برای مصاحبه تلفنی اعلام آمادگی میکند. از او در مورد سیستم پاسخگوی تلفنی جدید میپرسم، میگوید: حدود ۲-۳ هفته پیش شورای شهر کرایههای جدید را ابلاغ کرد اما ما برای جلوگیری از تنش، به جای اعلام مستقیم تابلوهای کرایه تاکسیها را به روز رسانی کردیم. به گفته شهبازی هم اکنون ۳۳ تابلوی اعلام نرخ تاکسی در ایستگاههای تاکسی و چهار راههای سطح شهر نصب شده است. رئیس روابط عمومی سازمان تاکسیرانی همچنین از چاپ و توزیع دفترچههای اعلام بهای کرایه تاکسی توسط سازمان و برخی گشتهای مراقبتی سطح شهر خبر میدهد و میگوید البته در سایت سازمان هم میتوان به این کرایهها دسترسی داشت. شهبازی ادامه میدهد: برای جلوگیری از تنش در میان مسافران و رانندگان، برای نخستین بار در ایران، این سامانه ۲۴ ساعته پاسخگویی تلفنی هم راهاندازی شده تا مسافران در صورت نیاز در طول مسیر هم با آن تماس بگیرند... از او در مورد کامپیوتری نبودن این پاسخگو میپرسم، میگوید: این سیستم تازه راهاندازی شده، و فعلا اپراتورهای ما به صورت دستی کرایهها را کنترل میکنند و با توجه به وجود ۳۹۰ مسیر تاکسی در تبریز، شاید کمی منتظر بمانید، اما به هر حال به مرور زمان نواقص این طرح نیز برطرف خواهد شد. شهبازی همچنین ثبت شکایتهای مردمی را نیز در طول ۲۴ ساعت شبانه روز، از دیگر وظایف این سامانه میداند. رئیس روابط عمومی سازمان تاکسی رانی درباره افزایشهای غیرقانونی کرایه تاکسیها نیز میگوید: افزایش نرخ بر اساس نرخ تورم سالانه فقط یک بار توسط شورای شهر اعلام می شود و بقیه افزایشها غیرقانونی است. وی ادامه میدهد: البته ۱۱ هزار و ۳۰۰ تاکسی در سطح شهر هست و کنترل همه آنها توسط ۷ گشت اختصاصی خودرویی سازمان تاکسیرانی عملا غیرممکن است. این در واقع مردم هستند که باید نظارت بر کار تاکسیها داشته باشند و سازمان را هم مطلع کنند. به نظر شهبازی، سامانه پاسخگویی ۲۴ ساعته، از اتفاقات خوب سازمان است، که در ۳ روز اول ۱۲۰ تماس تلفنی و ۱۲ مورد شکایت را ثبت کرده است. ***صحبتهای رئیس روابط عمومی سازمان تاکسیرانی دلم را قرص میکند تا به سطح شهر بروم و با جدیت از رانندهها حقم را بگیرم! سوار نخستین تاکسی میشوم، آبرسان تا ساعت، اسکناس ۵۰۰ تومانی را به راننده دادهام و منتظرم تا بقیه پولم را بدهد، موقع پیاده شدن یادآوری میکنم: ۵۰۰ تومان داده بودم، راننده جوان میگوید کرایهاش همین است، اعتراض میکنم و البته صدای او از من بلندتر است! تهدید تماس با تاکسیرانی چاره ساز نیست، راننده مدتهاست که رفته است! کمی سرخورده مسیر ساعت تا آبرسان را امتحان میکنم، راننده پیری با دستهای پینه بسته، واقعا دلم نمیآید کرایهای کمتر از آنچه گفته به او بدهم. کشمکشی عجیب درونم رخ میدهد، خب اگر لازم نداشت بعد از این سن که رانندگی نمیکرد. کسی چه میداند همسرش بیمار است یا چند فرزند دانشگاهی دارد؟ توی آینده خطوط پیری روی پیشانیاش داد میزند. چیزی نمانده عطای گزارش را به لقایش ببخشم. به خودم میآیم، و کرایهای را که قبلا تلفنی از همان سامانه پرسیدهام میدهم. ۳۰۰ تومان. کرایه را میگیرد و چیزی نمیگوید. نفسی عمیق میکشم. کمی بعد اما با احتیاط میگوید: خانم باید ۱۰۰ تومان دیگر بدهید. انرژیام را در صدایم جمع میکنم و میگویم: اما روی تابلو نوشته ۳۰۰ تومان. باز از تاکسیرانی هم پرسیدم گفتن، جمله تابلو را بیخیال شو توی دهانش میماسد! سکوت میکند. کمی جرات پیدا کردهام: میخواهید دوباره زنگ بزنیم. آرام میگوید: لازم نیست... عذاب وجدان عجیبی چنگ زده روی احساس انسان دوستیام، کاش کرایه اش را کامل داده بودم، کاش راننده بد اخلاق بود یا جوانتر بود و دستهایش پینه نبسته بود. دوباره از آبرسان سوار تاکسیهای طالقانی میشوم، البته اینبار تلفن تاکسیرانی کرایه را ۳۰۰ تومان گفته و روی تابلو نوشته ۳۵۰ تومان! راننده جوانتر از راننده تاکسی قبلی است. بقیه اسکناس هزاریای که دادهام ۶۰۰ تومان شد! یعنی کرایه ۴۰۰ تومان و البته اعتراضم را به دنبال داشت: باید ۱۰۰ تومان هم بدهید. راننده میگوید کرایه ۴۰۰ تومان است. محکم میگویم: من از تاکسیرانی پرسیدم، گفت ۳۰۰ تومان. مسافران با تعجب نگاهم کردند. آیا واقعا ۱۰۰ تومان ارزش این بحث را داشت؟ با خود فکر می کنم. راننده می گوید: اما روی تابلو نوشته ۳۵۰ تومان. یاد چند سال پیش میافتم که در پی اعتراضم، رانندهای گفته بود، برو سوار تابلو شو! پس این رانندههای محترم از نرخهای مصوب خوب اطلاع دارند. میگویم: حتی ۳۵۰ هم باشد، شما ۵۰ تومان اضافه گرفتهاید و راننده جوان غرولند کنان سکه کوچک ۵۰ تومانی را به طرفم دراز میکند. مسیر ولیعصر به ساعت از مسیرهای استثنایی است که لازم نیست راننده کلامی حرف بزنند. آقایی که بغل دستم نشسته در پی اعتراضم آغاز کرده به دفاع از راننده و اینکه این رانندههای بیچاره گناهی ندارند، روغن ماشین شده فلان قیمت و تایر جفتی فلان و مملکت اینطوری است و آنطوری... میپرسم آقای راننده چرا مشکلاتتان را با تاکسیرانی حل نمیکنید و تقصیر مردم چیست؟ زیر بمباران اعتراض مسافر و راننده چروکیده شدهام. آقای مسافر اعتراض میکند که وضع اقتصادی خوب نیست و من ماهی ۳ میلیون تومان درآمد دارم! گوشم زنگ میزند...میگویم برای همین این پولها پول نیست برایت. میگویم کسی که ۵۰۰ تومان هم حقوق نمیگیرد چه کار کند؟ با جدیت و قیافهای حق به جانب میگوید: او نباید سوار تاکسی شود. اتوبوس و BRT برای همانهاست... فقط میتوانم سکوت کنم. موقع پیاده شدن راننده میگوید: حالا اگر مهم است من بقیه پولت را بدهم! من البته در را بستهام و از تاکسی دور میشوم .... ***در پی مشکلات حل نشدنی تاکسیرانی با رانندگان تاکسی، با خود فکر میکنم، یعنی با هر بار سوار تاکسی شدن، باید با راننده در بیفتم و تهدید کنم که به تاکسیرانی زنگ خواهم زد؟ منبع: فارس