در عرصه نشر روزگار روزگار غفلت ها و بي دقتي هاست. ديگر از اهل دقت و آثار مكتوبي كه با دقت و تامل و تحقيق كافي به نگارش درآمده اند كمتر نشاني مي بينيم. اكثر فعالان نشر، پيرو مكتب تسامح و نادرست نويسي اگر نگوييم حب و بغض نويسي شده اند! كتاب «تاريخ محلات و مشاهير تبريز، محله شتربان(دوه¬چي)» نوشته آقاي كريم ميمنت نژاد از اين دسته آثار است. اين اثر –علي رغم زحماتي كه مولف متحمل شده است- با بي دقتي و تحقيق ناكافي تدوين و تاليف شده است. اشكالات و نقائص اين كتاب زياد است: افرادي را كه جزء مشاهير نيستند در زمره مشاهير نام بردن، عدم رعايت تقدم و تاخر زماني و طبقات علمي در معرفي علماء ساكن محله شتربان، ترجيح دادن رجال اقتصاد و تجارت بر رجال دين و مذهب به گونه اي كه از رجال علم و دين محله تقريبا در صفحات پاياني اثر نام برده شده است و اشتباهات فاحش از جمله ضعف هاي اين اثر است.سخن درباره اشتباهات مولف زياد است و نگارنده اين سطور قصد ندارد به نقد كامل كتاب بپردازد.به يك نمونه از خطاهاي مولف اشاره مي كنم و بعد به موضوع اين نوشته مي پردازم. مولف در شرح احوال مرحوم آيت الله ميرزا ابوالقاسم گرگري مي نويسد كه: «جنازه [پیکر] وی در قبرستان شتربان و در کنار قبر استادش میرزا صادق مدرس به خاک سپرده شد» (ص ۴۶۲). مولف متاسفانه ما بين ميرزا صادق آقا مجتهد تبريزي(از علماء عصر مشروطه) و ميرزا صادق آقا مدرس دوه چي(كه اهل كرامت و معنويت بود و كرامات وي هنوز از خاطر پيرمردان و پيرزنان تبريزي زدوده نشده است) خلط كرده است. مرحوم آيت الله گرگري از شاگردان آيت الله ميرزا صادق آقا مجتهد تبريزي بود و با مرحوم آيت الله ميرزا صادق آقا مدرس دوه چي هم دوره محسوب مي شد. آن قبري كه در قبرستان شتربان بوده و امروزه نيز-علي رغم تخريب و تبديل اين قبرستان به پارك-باقي است متعلق به ميرزا صادق آقا مدرس دوه چي است نه ميرزا صادق آقا مجتهد تبريزي كه در قم فوت كرده است. اما موضوع اين نوشته. مولف كتاب تاريخ و مشاهير محله شتربان در اين كتاب از شخصي به نام نائب كاظم نام برده و از او بسيار تجليل كرده است: «نايب كاظم به عنوان يكي از معتمدين [محله] شتربان تبريز...» ، «نايب كاظم فردي شجاع و در عين حال ساده زيست و معتقد بود...» و عجيب تر از همه اينكه درباره وي نوشته است: «از خصوصيات نايب كاظم علاقه شديد وي به امام حسين(ع) بود و عشق به ابا عبدالله را افتخار خود مي دانست. در زمان رضا شاه كه عزاداري ممنوع شده بود با تلاش وي مبني بر اينكه عزاداري يك فرهنگ ديرينه است و ربطي به حكومت ندارد اقدام به برگزاري دسته عزاداري شتربان نموده...»(صص ۲۰۸-۲۱۰). متاسفانه مولف كتاب به تحريف بزرگي درباره شخصيت نائب كاظم دست زده است و چهره اي تماما متفاوت و دروغ از شخصيت وي به دست داده است. بر خلاف ادعاي نويسنده كتاب، نائب كاظم نه از معتمدين محله شتربان بود و نه عاشق ابا عبدالله(ع). بنا به نوشته كسروي در تاريخ مشروطه ايران، نائب كاظم دواتگر اوغلي از لوتيان محله شتربان بود؛ كسروي مي نويسد:«...در تبريز از اين گونه لوتيان هميشه فراوان بوده اند... كاظم دواتگر اوغلي و حسن كباب پز در كوي دوه چي مي بودند كه بسيار دلير و بنام و خود با ستارخان همچشمي و دشمني مي داشتند»(صص۴۹۰-۴۹۱). نائب كاظم به سبب كدورت و دشمني اي كه با ستارخان داشته به مخالفت با مشروطه خواهان مي پردازد و به گروه مير هاشم دوه چي مي پيوندد و در دعواي بين محله شتربان(مخالفان مشروطه) و محله اميرخيز(مشروطه خواهان) نقش آفريني مي كند و بنا به دستور ميرهاشم دوه چي در تحريك روس مي كوشد:«...همانا اين درس از تهران داده شده بود كه اگر توانند به بستگان روس كه در تبريز فراوان مي بودند آزار و زيان رسانند كه بهانه به دست دولت روس دهند...كاظم دواتگر اوغلي با سه تن از لوتيان ديگر دوه چي در جلو مغازه هاي مجدالملك با تپانچه تيراندازي هايي كردند و اكبروف نام آموزگار دبستان روسي را كتك زده زخمي كردند...»(ص ۴۹۳). اين مختصري بود درباره شخصيت نائب كاظم در عصر مشروطه.اما پس از مشروطه؛ بنا به نقل¬هاي شفاهي، پس از روي كار آمدن رضاخان بنا به دوستي اي كه بين رضاخان و نائب كاظم در جواني بوده، رضاخان وي را به استخدام نظميه در مي آورد. مرحوم آيت الله ميرزا عبدالله مجتهدي در خاطرات خود،كه با عنوان بحران آذربايجان منتشر شده است، درباره اين مقطع از زندگي نائب كاظم چنين مي نويسد:«...نزديك غروب در كوچه صحبت مي نموده اند كه طپانچه نايب كاظم را در ناحيه ۳ از كمرش باز كرده اند.نايب كاظم افسر شهرباني است.سنش هفتاد يا هشتاد بايد باشد...از داش هاي[لوتي هاي] دوه چي بوده. در جنگ هاي داخلي تبريز هم قضايايي از او مشهور است. فعلا يعني تا ديروز افسر جزء نظميه بود تا عاقبتش چه بشود»(ص ۳۹). بنا به نقل هاي شفاهي، نائب كاظم زماني كه در استخدام نظميه بوده در تبعيت از سياست هاي ضد ديني رضاخان مي كوشيده است؛ نائب كاظم در اين دوره چادر از سر زنان مي كشيده است و از برپايي مجالس عزاداري جلوگيري مي كرده است. نگارنده از زبان برخي از معتمدين محله شتربان شنيد كه از پدرانشان نقل مي كردند كه: از ترس نائب كاظم [در اين دوره مشهور به سرتيپ] كسي جرات نمي كرد مجلس عزاداري و روضه بر پا كند و هر وقت به دور از چشم نائب كاظم روضه اي برگزار مي شد و او بعدا مي فهميد وارد مجلس شده و مجلس را به هم مي زد. در مورد كشيدن چادر از سر زنان نيز افرادي شاهد اين عمل نائب كاظم بوده اند و يكي از شاهدان اين قضيه، كه از اهالي شتربان است، فعلا در بازار كلاه فروشان حجره دارد و همسايه و هم محله اي نگارنده است و نگارنده با وي مصاحبه كرده است. به هر حال مطلب درباره نائب كاظم دواتگر اوغلي زياد است. نگارنده در اين يادداشت به كلياتي درباره وي اشاره كرد تا چهره واقعي او را به تصوير بكشد. البته اينجانب نمي خواستم وارد اين مقوله شوم اما چون آقاي كريم ميمنت نژاد تصويري كاملا دروغ از شخصيت نائب كاظم به تصوير كشيده است و شخصي را كه مخالف عزاداري بوده جزء عاشقان ابا عبدالله(ع) ذكر كرده است احساس وظيفه كردم تا يادداشتي در رفع اين توهم و تحريف بنويسم. * در خصوص شخصيت نائب كاظم -علاوه بر تحقيق و جستجو در منابع مكتوب- با حاج علي اصغر پور فرشچي، حاج جواد فطن خاقاني و حاج رحيم علي اصغري دانش مصاحبه كرده ام.