«ممنون، میل ندارم. برنج كم میخورم. میلی به گوشت قرمز ندارم. شبها شام نمیخورم. به جای پروتئین، سالاد میخورم و...» شنیدن این جملات از زبان دختران و زنان ایرانی در سالهای اخیر به رواج بیاشتهاییهای عصبی و دامن زدن به توهم چاقی میان آنها كمك كرده است. موضوعی كه بیش از هر چیز، شاید ریشه در باورها و خرده فرهنگهای غلط جامعه داشته باشد و جامعه زنان ایرانی را درگیر مشكلاتی اساسی در زندگی كند. روزنامه قانون می نویسد: روزگاری نه چندان دور، قبل از اینكه اختلالاتی نظیر «بیاشتهایی روانی» در دختران جوان و «توهم» خود زشت پنداری راه خود را در میان افراد جامعه باز كنند، زیبایی افراد بر حسب میزان اضافه وزن سنجیده میشد. در آن دوران بر اساس جهل ناشی از در دسترس نبودن اطلاعات پزشكی، كمتر كسی انواع و اقسام بیماریها و مرگ و میرهای زودهنگام و بیدلیل را به اضافه وزن و خطرات ناشی از آن ربط میداد. امروزه اما آنچه به عنوان زنگ خطر برای جوامع مدرن و در حال تغییر و ساكنان آن به صدا درآمده است، هشدار در برابر تمایل شدید برخی از دختران جوان به كاهش وزن بیش از حد و عوارضی است كه به اندازه آسیبهای ناشی از اضافه وزن خطرناك هستند. این اختلال كه بنا به گفته كارشناسان با نام بیماری «بیاشتهایی عصبی» شناخته شده، با سوق دادن افراد به سوی مجموعهای از عوارض پزشكی، از بالاترین میزان خطر مرگ و میر در بین سایر اختلالات روانشناسی برخوردار است. رواج رژیمهای غذایی غلط در زنان سامان توكلی، روانپزشك و روان درمانگر، در گفتوگو با «قانون» از بیماری بیاشتهایی عصبی به عنوان یكی از انواع اختلالات روانپزشكی نام برده و با تاكید بر اینكه تمایل به كاهش وزن در افراد همواره دلیل بر ابتلا به این اختلال نیست، از اشتغال ذهنی بیش از حد افراد با افزایش وزن و چاقی، داشتن تصویر ذهنی تحریف شده از بدن خود، كنترل شدید كالریهای مصرفی، افراط در ورزش و رفتارهایی كه منجر به دفع مواد غذایی میشوند، و امتناع از رسیدن به وزن متناسب با سن و قد، به عنوان ویژگیهای این اختلال نام میبرد. توكلی، سن معمول برای آغاز ابتلا به بیاشتهایی روانی را به طور معمول در دوران نوجوانی و اوایل جوانی ذكر و اشاره میكند كه اغلب بیماران مبتلا به این اختلال را زنان تشكیل میدهند. به گفته وی بسیاری از این افراد به بیماری خود آگاهی ندارند و همین موضوع باعث میشود كهگاه تا مدتهای طولانی برای درمان مراجعه نكنند. با این ترتیب، بسیاری از این افراد ممكن است زمانی به متخصصان سلامت روان مراجعه كنند كه بر اثر مزمن شدن اختلال، درگیر علایم شدید روحی و جسمیناشی از كاهش وزن و به هم خوردن تعادل شیمیایی و آنزیمیو هورمونی بدن شده باشند. حتی ممكن است در این حالت هم نیز به اجبار خانواده و بدون تمایل شخصی برای درمان مراجعه كرده باشند، كه این فقدان تمایل شخصی در كنار طولانی شدن مدت بیماری، روند درمان را با دشواریهای خاصی همراه میكند. به گفته وی، بخش قابلتوجهی از بیماران مبتلا به اختلال بیاشتهایی عصبی دارای ویژگیهای شخصیتی وسواسی، و دارای صفاتی مانند میل به بینقص گرایی هستند و همراهی قابلتوجهی بین این اختلال با اختلال افسردگی عمده، اختلال وسواسی ـ اجباری و اختلالات روانپزشكی دیگر وجود دارد. این روانپزشك در پاسخ به «قانون» در رابطه با عوامل موثر در بروز این اختلال تاكید میكند كه در بروز این بیماری نیز مانند اغلب بیماریها و اختلالات روانپزشكی، عوامل متعدد و پیچیدهای از جمله عوامل زیستشناختی، روانی و اجتماعی سهم دارند. بنابراین، نمیتوان یك عامل خاص را با قطعیت به عنوان علت این اختلال ذكر كرد. اما آنچه از یافتهها برمیآید این است كه عوامل ژنتیك، بیولوژیك، هورمونی، ویژگیهای شخصیت فردی مثل شخصیت وسواسی، عوامل اجتماعی و فرهنگی مانند ارائه استانداردی خاص برای اندام ایدهآل كه اغلب در رسانههای تصویری ارائه میشوند، از عوامل موثر در بروز این بیماری هستند. حتی شكل و اندام عروسكهای باربی از ابتدا برای كودكان به عنوان معیار زیبایی پذیرفته و درونی میشود و این كودكان با رسیدن به دوره نوجوانی تلاش میكنند با آن تصویر، همانند سازی كنند. » مرگ زودرس زنان در بیاشتهایی روانی توكلی، میزان مرگ و میر در اختلال بیاشتهایی روانی را حدود ۱۰ درصد ذكر میكند كه یكی از بالاترین میزان مرگ و میر در اختلالات روانپزشكی است. وی با اشاره به اینكه افراد مبتلا ممكن است برای كنترل و كاهش وزن از ورزشهای افراطی، رژیمهای غذایی بسیار محدود، یا مصرف داروهایی برای دفع مواد غذایی خوردهشده، یا بالا آوردن غذا بلافاصله بعد از خوردن، و نیز استفاده از داروهایی كه باعث سوخت مواد غذایی در بدن میشوند استفاده كنند كه به این شكل، مواد لازم برای عملكرد طبیعی بدن تامین نمیشود. « خدیجه رحمانی»، استاد تغذیه دانشگاه شهید بهشتی نیز از سوء تغذیه شدید در پی كاهش وزن بیاندازه و عواقب جبران ناپذیر آن میگوید. به گفته این استاد دانشگاه، در پی كاهش وزن، سوءتغذیه، و در اغلب موارد ابتلا به افسردگی، پیامهایی كه موظف به انتقال احساس گرسنگی به مغز هستند رفته رفته از بین میروند و منجر به بیاشتهایی هر چه شدیدتر میشوند، و فرد بدون اینكه نیازی به كنترل وعدههای غذایی خود داشته باشد، تمایل به مصرف مواد غذایی را از دست میدهد. رحمانی در ادامه از كم قاعدگی یا فقدان قاعدگی در زنان و دختران، كمبود انواع ریز مغذیها و ویتامینها به خصوص ویتامین B۶، كه در انتقال پیامهای عصبی نقش دارد، ضعف سیستم ایمنی و متعاقب آن افزایش سرعت ابتلا به بیماریهای عفونی دیر بهبود یا تكرر این بیماریها كه بسته به شدت ضعف بدن متفاوت خواهد بود، اختلال اكترولیتها به خصوص سدیم و پتاسیم كه نامنظم شدن ضربان قلب و ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی را در پی خواهد داشت و همچنین كمبود آب در بدن افراد مبتلا، به عنوان عوارض این بیماری نام میبرد كه در طولانی مدت به سختی قابل جبران خواهد بود. بستن فك و كاهش وزن « میترا »دختر جوانی كه این روزها عزمیراسخ برای كاهش وزن دارد، میگوید كه از تجمع چربی و اضافه وزن در برخی از نقاط بدنش ناراضی است. در نگاه اول البته خبری از اضافه وزن در او نیست، اما خودش عقیده دیگری دارد. در مورد اختلالی به نام بیاشتهایی عصبی توضیح میدهم. میگوید كه چنین اسمینشنیده اما دوستانی با این مشخصات فكری دارد كه ورزش را در باشگاه و حیاط خانه و حتی اتاق خواب ترك نمیكنند. معتقد است یكی از این افراد، پس از هر وعده غذایی چند دور پیاپی در راه پله خانه سه طبقهشان میدود تا كالریهای دریافتی را به میزان قابل توجهی از دست بدهد. هم چنین از یكی از اقوام شنیده كه نوعی عمل جراحی برای بستن و سفت كردن فك وجود دارد. در این روش پس از بستن فك به وسیله جراحی، دهان تنها مقدار بسیار محدودی گشوده خواهد شد و عمل بلع را با دشواری مواجه خواهد كرد. به این ترتیب فرد طی مدتی محدود به كاهش وزن مورد نظر خود خواهد رسید. میپرسم به راستی روزی برای كاهش وزن حاضر است دست به چنین كاری بزند؟ باور آنچه میشنوم آسان نیست. آماری از بیماران نیست به گفته رحمانی، تمام عوارض ذكر شده در كنار هم، ممكن است احتمال اختلالهای خلقی شدید و رفتارهای پرخطر از قبیل خودكشی را در مبتلایان افزایش دهد كه این احتمال بنا بر نتیجه تحقیقاتی كه در خارج از كشور صورت گرفته بین یك الی ۲ درصد است. متاسفانه در ایران آماری از تعداد مبتلایان این بیماری نسبتا جدید یا عوارض حادث شده بر اثر آن در دست نیست. بیاشتهایی روانی به عقیده«توكلی» درمانپذیر است اما شرایط افراد و نا آگاهی از بیماری ممكن است روند درمان را با مشكل مواجه كند و شخصی كه خود را بیمار نمیداند به سختی برای بهبودی قدم خواهد برداشت. توكلی از روان درمانی به عنوان درمان اصلی این بیماری نام میبرد كه طی آن به فرد برای پذیرش بیماریاش كمك میشود، سپس با مشاركت بیمار، خطاهایشناختی مرتبط با تصویر تحریف شده بدن و رفتارهای خاص مربوط به بلع یا دفع غذا اصلاح میشود. به گفته این روان درمانگر، روان درمانی ممكن است به صورت انفرادی، گروه درمانی، و خانواده درمانی به ویژه در افرادی با سنین پایینتر، كاربرد بیشتری دارد. همچنین دارودرمانی هم میتواند در بهبود این بیماری نقش داشته باشد. توكلی در خصوص بهترین زمان اقدام برای درمان میگوید: برای مقابله با این بیماری هرچه دیرتر اقدام شود، درمان طولانیتر و سختتر خواهد بود. مزمن شدن اختلال و رفتارهای ناشی از آن، و آسیب جدی به سازوكار بدن در نتیجه سوء تغذیه درمان را پیچیده و سخت میكند و در این شرایط برای بازگرداندن وزن و عملكرد بدن به وضعیت طبیعی، نیاز مبرم به كار گروهی فشرده با كمك روانپزشكان، روانشناسان، متخصصان داخلی و تغذیه و سایر متخصصان وجود خواهد داشت. |
↧
دختران ایرانی باربی می شوند!
↧