«روشهای کمیته امدادی» تعریضی است که برای «هجو» سیاستهای اقتصادی کشور مورد استفاده قرار میگیرد؛ کلیدواژهای که در سالهای اخیر، به همراه معادلهای دیگرش مانند «گداپروری» برای «تخفیف و تحقیر» رویکردهای اقتصادی دولت بکار گرفته شده است. شیوع استعمال اینگونه تعریضهای هجوآلود، نگرانیهای نسل جدید انقلاب را نسبت به «استحالهی ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی» تشدید میکند؛ اگر چه شاید مراد بسیاری از کسانی که متوسل به چنین واژگانی میشوند، ایجاد تردید در آرمانهای حقیقی انقلاب نباشد، اما از تبعاتِ شبههآمیز و تردیدافکن این رویکردهای احساسی نمیشود چشم پوشید. اگر درست یادمان باشد نام کامل این نهاد، «کمیتهی امداد امام خمینی» بود؛ نهادی استراتژیک و برآمده از روح انقلاب اسلامی و یکی از عینیترین ثمرات منشور مدیریتی امام امت(ره) برای احیای «عزت مستضعفین». درست مانند «جهاد سازندگی»، «امور تربیتی»، «نهضت سوادآموزی»، «کمیتههای انقلاب اسلامی» و... [که این همه، به مسلخِ عقلانیتِ محافظهکار و مدیریتهای تکنیکزدهی تجدیدنظرطلبها رفت] روشن است که کمیتهی امداد امام خمینی، نهادی سمبلیک نبوده برای انقلاب اسلامی تا با آن، ادای «توزیع اعانهی کشیشها» یا پُز «صدقههای بامنت متظاهرین» را درآورد! به زعم مبدعانِ تعابیری مانند «روشهای کمیتهی امدادی»، دولت جمهوری اسلامی در حال حاضر، چنین روندی در پیش گرفته و از آن روست که مورد انتقادش قرار میدهند؛ سئوال اینجاست که مگر «روش کمیتهی امداد» چیست که تا این اندازه با دیدِ تخفیف به آن نگاه میشود؟ کمیتهی امدادی که امام خمینی(ره) بنا نهاده، روشی جز «دستگیری از محرومین» و «یاری مستضعفین» داشته مگر؟ و آیا این روش _ لااقل برای مدعیان جبههی مستضعفین _ روش مطلوبی نیست؟! اگر فراموشمان شده که امام خمینی(ره) با چه ضرورتها و اولویتهایی، در نخستین روزهای پیروزی انقلابِ مستضعفین، دستور شکلگیری «کمیتهی امداد» را صادر کرد، بهتر است «آنچه گذشت» را بازخوانی کنیم. هجویههایی که برخی السابقونِ انقلاب و جوانترهای اطوکشیدهی تکنوکراتش برای امثال کمیتهی امداد نثار میکنند، مایوسکننده است. پیشینهی قابل اعتنای مدیریت انقلابی را _ با همهی کاستیهایش _ انصافاً جز در چنین نهادهایی کجا میتوان جست؟! اینها اگر دستاوردهای عینی کمیتهی امداد، جهادسازندگی، نهضت سوادآموزی، امور تربیتی و... را مایهی شرمساری میدانند، پس به کجای کارنامهی انقلاب خود مینازند؟ یعنی روشهای کمیتهی امدادی، اینقدر مبتذل شده که از آن برای تقبیح سیاستهای اقتصادی دولت استفاده کنیم؟! نقد تصمیمات اقتصادیِ دولت، ملاحظات خاصِ خود را دارد. میشود به استنادِ دادههای آماری و فرمولهای اقتصادی، مثلاً «قانون هدفمندی یارانهها» را به نقد نشست یا توزیع نقدینگی را عامل نابسامانی و تورم دانست، اما توسل به تعریضهای تخریبی مانند «روشهای کمیتهی امدادی» مراد مذکور را حاصل نمیکند که هیچ، تهماندههای دستاورد مدیریت انقلابی را هم ضرب در صفر میکند! اگر دلها به حال مردم میسوزد، چه شایسته است که از کیسهی دانش اقتصاد هزینه کنیم و نه از گنجینهی مفاهیم انقلاب اسلامی! پی نوشت: + چند سال پیش بود که یکی از «السابقون انقلاب» که فرزندانش او را «پدر انقلاب» میدانند، از عبارت «گداپروری» به جای «روشهای کمیتهی امدادی» استفاده کرد که یعنی مستضعفینی که کمیتهی امداد امام خمینی به امدادشان شتافته، «گدا»یند و کمیتهی امداد امام خمینی هم «گداخانه»! آنجا بود که مکنون بسیاری از این مدیرانِ به اصطلاح انقلابی افشاء شد و دم خروسِ طرحهای «فقرزدایی» از زیر قبایِ تکنوکراسی بیرون زد! + روشن است که در این مجال، بنا بر نقد «عملکرد کمیتهی امداد» نیست که خود مثنوی هفتاد من کاعذ خواهد بود؛ بحث بر سر اصالت ارزشهایی است که نهادهایی مانند کمیتهی امداد در پیِ موضوعیت یافتن آنها در انقلاب اسلامی، بنیاد نهاده شدهاند.